لثام. [ ل ِ ] ( ع اِ ) دهان بند. ( منتهی الارب ) : بدنها همه در دوتویی زره زنخها همه در دوتایی لثام.مسعودسعد.|| روی بند. نقاب.
معنی کلمه لثام در فرهنگ معین
(لِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - دهان بند. ۲ - نقاب ، روی بند.
معنی کلمه لثام در فرهنگ عمید
دهان بند، پارچه ای که پایین صورت را تا زیر چشم ها می پوشاند.
معنی کلمه لثام در فرهنگ فارسی
دهان بند، پارچهای که پایین صورت راتازیرچشمها، میپوشانند ( اسم ) ۱- دهان بند : بدنها همه در دوتویی زره ز نخها همه در دوتایی لثام . ( مسعود سعد لغ. ) ۲- نقاب روی بند .
معنی کلمه لثام در ویکی واژه
دهان بند. نقاب، روی بند.
جملاتی از کاربرد کلمه لثام
جهان بر روی تو از بهر روپوش لثامست و لثامست و لثامست
گویند که از فرط لثامت به همه عُمر در راه خدا نان به گدا نیز نبخشید
تا بود در دست ترکان بسته دارد لب بمهر چون نشیند با وزیران دورگرداند لثام
الدُرَر الکامِنَه (عنوانی ادبی در عربی است، به معنای: دُرهای نهان، مرواریدهای پنهان؛ کنایه از روشنگری) با عنوان کامل «الدرر الکامنة فی أعیان المائة الثامنة» (بهمعنای: دُرهای نهفته در بزرگان هشتمین سده) نوشتهٔ ابن حجر عسقلانی است که زندگینامهٔ بیش از ۵۲۰۰ تن از بزرگان اسلامی در سدهٔ هشتم هجری/ تقریباً برابر با سدهٔ چهاردهم میلادی (از ۷۰۱ق تا پایان ۸۰۰ق / ۱۳۰۱ - ۱۳۹۸م) بهترتیب الفبای عربی را گردآورده است.
گه چون عجم بهدست همی چین کنمکمند گه چون عرب به چهره همی برنهم لثام
لثام لاحقان قفای سابقان شده و کتف سابقان عصای لاحقان گشته، صوفی وار همه را زاویه در کار یکدیگر و ترکی وار همه دست در شلوار یکدیگر، چون مور و ملخ در هم آمیخته وهر یک در کسب وکار خود آویخته، چون دشت عرفات ومجمع عرصات عابد و عاصی و دانی و قاصی و افاقی وعراقی و ختائی و بطحائی در هم بسته و پیوسته.
ذرانی والفلاه بلا دلیل ووجهی و الهجیر بلا لثام
وگر نصیحت را روی نیست، خاموشی ز نیک و بدت به برهان لثام باید کرد
ابر می خواست که باران برد از بحر محیط گفتمش : آب خود ای ابر مبر پیش لثام