لبث

معنی کلمه لبث در لغت نامه دهخدا

لبث. [ ل َ ] ( ع مص ، اِمص ) مکث. پاییدن. پای داشتن. مقابل سرعت و شتاب. درنگ. درنگی. انتظار. دیر کردن. درنگ کردن. ( منتهی الارب ) ( ترجمان القرآن جرجانی ). مکث کردن. لباث. ( منتهی الارب ). لباثة. لبیثة. ( منتهی الارب ) : ابوعلی کس فرستاد و گفت لبث [ و ] انتظار از حد گذشت و کار بغایت رسید و دشمن ظفر یافت و خانه از دست شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 119 ). و لشکر مغول تا به در اصفهان آمدند و از آنجا بتعجیل تمام بی هیچ لبث و مکث در مدت سه شبانروز به ری راندند. ( جهانگشای جوینی ).
لبث. [ ل َ ب ِ ] ( ع ص ) درنگ کننده ؛ منه قوله تعالی : لابثین فیها احقابا. ( قرآن 23/78 ). لابث. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه لبث در فرهنگ معین

(لَ ) [ ع . ] (مص ل . ) درنگ کردن ، مکث کردن .

معنی کلمه لبث در فرهنگ عمید

درنگ، توقف .

معنی کلمه لبث در فرهنگ فارسی

( صفت ) درنگ کننده .

معنی کلمه لبث در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَبِثَ: ماند - مکث کرد - درنگ نمود(کلمه لبث به معنای مکث و باقی ماندن در جائی یا در حالی است )
معنی مَا لَبِثَ: درنگ نکرد(کلمه لبث به معنای مکث و باقی ماندن در جائی یا در حالی است )
معنی لَبْسٍ: اشتباه
معنی مَا لَبِثُواْ: نماندند - مکث نکردند - درنگ ننمودند(کلمه لبث به معنای مکث و باقی ماندن در جائی یا در حالی است )
معنی لَّبِثْتَ: ماندی - مکث کردی - درنگ نمودی(کلمه لبث به معنای مکث و باقی ماندن در جائی یا در حالی است )
معنی لَبِثْتُ: ماندم - مکث کردم - درنگ نمودم(کلمه لبث به معنای مکث و باقی ماندن در جائی یا در حالی است )
معنی لَّبِثْتُمْ: ماندید - مکث کردید - درنگ نمودید(کلمه لبث به معنای مکث و باقی ماندن در جائی یا در حالی است )
معنی لَبِثْنَا: ماندیم - مکث کردیم - درنگ نمودیم(کلمه لبث به معنای مکث و باقی ماندن در جائی یا در حالی است )
ریشه کلمه:
لبث (۳۱ بار)
توقف. اقامت. «لَبِثَ بِالْمَکانِ لَبْثاً: مَکَثَ و اَقامَ» راغب ملازمت نیز قید کرده. . درنگ نکرد تا گوساله بریانی آورد. . از زندگیت سالهائی در میان ما ماندی. . ماندگانند در آن روزگارانی. تلبث نیز به معنی توقف است .

معنی کلمه لبث در ویکی واژه

درنگ کردن، مکث کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه لبث

قال: و الّلات و العزّی لئن رأیته یفعل ذلک لاطأنّ عنقه. فقیل له: ها هو ذا یصلی فانطلق لیطا رقبته فما لبث ان نکص علی عقبیه و یتّقی بیده. فقیل له: مالک یا با الحکم؟ قال: انّ بینی و بینه خندقا من النّار و هولا و اجنحة. و روی: انّ بینی و بینه فحلا فاغرا فاه لو تقدّمت لالتقمنی. ثمّ دخل علی اهله فزعا فبلغ ذلک رسول اللَّه (ص) فقال: لو دنا منّی لاختطفته الملائکة فجعلته عضوا عضوا فانزل اللَّه تعالی: أَ رَأَیْتَ الَّذِی یَنْهی‌ عَبْداً إِذا صَلَّی معناه: أ لیس یستحقّ العذاب من اللَّه.
مه و سالت نمی ارزد بیک جو بحرف «کم لبثتم» غوطه زن شو
نُمَتِّعُهُمْ قَلِیلًا انّما وصف التمتّع بالقلّة لانّه فی الدنیا التی لبثهم فیها قلیل کما قال: قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ ای زمانه یسیر و ان کان کثیرا و المعنی نمتّعهم بمنافع هذه الدنیا یسیرا من الزمان، ثُمَّ نلجئهم بعد ذلک، إِلی‌ عَذابٍ غَلِیظٍ شدید دائم.
«وَ لَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِینَ» قتادة گفت: این هم سخن اهل کتابست که در مدّت لبث اصحاب کهف مختلف بودند، همچنانک در عدد ایشان مختلف بودند، تا قومی گفتند: «ثَلاثَ مِائَةٍ» و قومی گفتند: ثلاثمائة و تسع سنین، ربّ العالمین بجواب ایشان گفت: «قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا» یعنی انّهم لم یعلموا و انّ علمها عند اللَّه، و دلیل بر قول قتاده قراءت ابن مسعود است: «و قالوا و لبثوا فی کهفهم» امّا قول جمهور مفسران آنست که این اخبار حقّ است جلّ جلاله از مدت لبث ایشان میگوید درنگ ایشان در آن غار از آن روز که در غار شدند تا آن روز که ایشان را بینگیختند سیصد و نه سال بود، و باین قول «قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا» معنی آنست که: قل لمن جاءک و زعم انّها اکثر او اقلّ اللَّه اعلم بما لبثوا و قد اخبر بذلک ای محمّد ایشان را بگوی که در مدّت لبث ایشان بخلاف افتاده‌اند، اللَّه تعالی داناتر است بآن مدّت و آن چنانست که اللَّه تعالی خبر داد سیصد و نه سال.
روی ان النّبی (ص) قال انا اولی بعیسی بن مریم لانه لم یکن بینی و بینه نبی، و انّه نازل علی امّتی و خلیفتی علیهم، فاذا رأیتموه فاعرفوه، فانه رجل مربوع الحلق، الی الحمرة و البیاض، سبط الشعر، یهلک اللَّه فی زمانه مسیح الضّلالة الکذّاب الدّجال، و یلبث فی الارض اربعین سنة. و فی روایة کعب اربعا و عشرین سنة، ثم یتزوّج و یولد له، یتوّفی و یصلّی المسلمون علیه و یدفنونه فی حجرة النبی (ص).
قوله: وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ، ای لا تستعجل العذاب لهم، فانه نازل بهم لا محالة، کانه ضجر بعض الضجر فاحب ان ینزل العذاب بمن ابی منهم فامر بالصّبر و ترک الاستعجال ثم اخبر عن قرب العذاب فقال: کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ، من العذاب فی الآخرة، لَمْ یَلْبَثُوا، فی الدنیا، إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ، ای اذا عاینوا العذاب، فصار طول لبثهم فی الدنیا و البرزخ کانه ساعة من نهار لانّ ما مضی و ان کان طویلا کان لم یکن و قیل ینسیهم هول ما ینزل بهم مدة اللبث. ثم قال: بَلاغٌ، ای هذا القرآن و ما فیه من البیان بلاغ من اللَّه الیکم و البلاغ بمعنی التبلیغ و قیل هذا بلاغ ای الایمان بالرسالة بلاغ، یعنی اذا بلّغت فقد فعلت ما وجب علیک و قیل بلاغ واقع موقع بلغ ای بلّغ الرسالة، فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ. ای لن یهلک بعد هذا البلاغ بعذاب اللَّه الا من خرج من طاعة اللَّه.
و روی عن النبی (ص) انّه قال رحم اللَّه اخی یوسف لو لم یقل اذکرنی عند ربّک لما لبث فی السّجن سبعا بعد الخمس، این خبر حسن روایت کرد، آن گه بگریست گفت: نحن ینزل بنا الامر فنشکو الی النّاس: «فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ» ای سبع سنین.
محونا ولبثتم سواداً معجماً بتقویم الفاظ علی اورق جدد