لایی
معنی کلمه لایی در فرهنگ معین
معنی کلمه لایی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه لایی در دانشنامه عمومی
معنی کلمه لایی در ویکی واژه
پارچهای که بین رویه و آستر لباس دوزند.
مخفی، پوشیده.
جملاتی از کاربرد کلمه لایی
حشمت عالی علایی تو در جهان خود همی کشد لشکر
چون توان دیدن بلایی را که از اعجاز لطف خویش را پنهان تواند کرد در عین نظر
نیم بالای تو نباشد سرو که تو سرو تمام بالایی
تو در کربلایی و مرغ خیالم به جز سوی تو میل جایی ندارد
از تو هر روز گرفتار بلایی گردم تو چه دانی که در این روز گرفتار نه ای؟
تنم آن روح ندارد که تو تیرش بزنی خونم آن قدر ندارد که تو دست الایی
شنیدهای که حسین جا به کربلایی داشت ندیدهای که چه رنج و چه ابتلایی داشت
تا اشارت نکند ابروی او چرخ فلک بر دلم تیر بلایی ز کمان نگشاید
سپه یکسره بر تو دارند چشم میفگن تن اندر بلایی به خشم
بزرگوار خدایا به مبتلایان ده که جز تو نیست دوا مبتلایی را