معنی کلمه لاچین در لغت نامه دهخدا
لاچین. ( اِخ ) ظاهراً نام محلی است. لکن این بیت در فهرست شاهنامه ولف در لاچین و گردکوه نیست :
هزاران سواران ایران گروه
ز لاچین دلیران ابر گرد کوه.فردوسی.
لاچین. ( اِخ ) رجوع به حسام الدین لاچین منصور شود.
لاچین. ( اِخ ) غلام ملک اشرف پسر تیمورتاش بن چوپان. از امرای قرن هشتم. رجوع به ذیل جامع التواریخ رشیدی ص 179 و حبیب السیر ج 2 ص 86 شود.
لاچین. ( اِخ ) امیر سیف الدین محمود شمسی. پدر امیرخسرو دهلوی مشهورترین شاعر فارسی زبان هندوستان. لاچین از ترکان ختائی ترکستان بود و در استیلای مغول از بلخ به هند رفت و در خدمت شمس الدین التتمش درآمد و به امیر سیف الدین محمود شمسی مشهور گردید. و به سال 658 هَ. ق. وفات یافت. ( تاریخ مغول ص 546 ).