لاپ
معنی کلمه لاپ در فرهنگ معین
معنی کلمه لاپ در فرهنگ فارسی
۱- عینا. ۲- کاملا تماما: لاپ سفید است .
جملاتی از کاربرد کلمه لاپ
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه ورزشی سن لورنسو آلماگرو و باشگاه فوتبال جیمناسیا لاپلاتا اشاره کرد.
از مهمترین فیلم های آنها میتوان به کینگ کونگ و دکتر سایکلاپس اشاره کرد.
امیر نویان والاپرنس ارفع دولت که هم مؤسس عدل است و هم معهد دانش
این استان از جزایر تنریف، لاگومرا، الهیرو لاپالما در اقیانوس اطلس تشکیل شده است.
چو آمد نیک نزدیک «علاپور» «علاپور» از مهابت شد بلا پور
اندکی پس از ورود اسپانیاییها به آن منطقه و در سال ۱۵۵۱ میلادی، شهر مندوزا توسط یک نظامی اهل اسپانیا به نام پدرو دل کاستیو بنا نهاده شد. با ایجاد نایب السلطنهها، مندوزا با تمام ۳۰ هزار ساکنانش، قسمتی از این بخش ریودلاپلاتا گردید اما در سال ۱۸۱۳ م. خود را از سایر ایالات متمایز کرد.
هر دم مده به وعده فریبم که فارغ است از نعمت وصال بلاپرور فراق
حلبو که لاپ غملی غربت سندیمیش قارا زندان، آجی شربت سندیمیش
من و لاپه ای بر کف و کنج گلخن من و رقعه بر جامه بر کفش پینه
غم عاشق سینهٔ بلاپرورِ ماست خون در دل آرزو ز چشم ِ تر ماست
خاقانی اینک مرد تو مرغ بلاپرورد تو ای گوشهٔ دل خورد تو، ناخوانده مهمان تا کجا؟
ای شیخ کرامت منما رهبر شو نی چون کاغذ ز باد بالاپر شو
لاپُرت بنده هاره بِزش هر سِعَت مِدَن لاپُرتها دِمین پِکِت هایه پندری
نفس کل کز سایهاش طبع هیولاپایه یافت مقتبس از نور آن فرخنده جوهر داشتند