معنی کلمه لامانی در لغت نامه دهخدا
چه سستی دیدی از سنت که رفتی سوی بی دینان
چه تقصیر آمد از قرآن که گشتی گرد لامانی.سنائی.سخنت را نه عبارت لطیف و نه معنی
عروس زشت و حلی دون و لاف و لامانی.خاقانی.فروکن نطع آزادی برافکن لام درویشی
که با لام سیه پوشان نماند لاف ولامانی.خاقانی.واﷲ که مبارکم در این خدمت
دانی تو که نیست لاف و لامانی.کمال اسماعیل. || لابه گری. تملق. تبصبص. چاپلوسی و لابه گری بود. ( صحاح الفرس ). اسدی در لغت نامه گوید: «لامانی و لاوه چاپلوسی و لابه گری بود در پذیرفتن و بجا نیاوردن ؟» و بیت ذیل رااز فرخی شاهد می آورد، لکن وافی به مقصود نیست و شعرلامانی در بیت فرخی ظاهراً به معنی احمدا است. رجوع به احمدا شود :
نامه مانی با نامه تو ژاژ است
شعر خوارزمی با شعر تو لامانی.فرخی.باز از آن خواجه زاده بی برگ
آنهمه لاف و لام و لامانی.سنائی.گهی کاندر بلا مانی خداخوانی به لامانی
چو بازت عافیت بخشد سر از طاعت بپیچانی.سعدی ( در مفردات ).|| صاحب برهان به معنی چاپلوس و لابه کننده آورده است. || زره پوشی. ( برهان ). زره پوشی زیرا که لام زره را گویند. ( غیاث ، از مؤید ).