لاق

معنی کلمه لاق در لغت نامه دهخدا

لاق. ( از ع ، ص ) مخفف لایق. رجوع به لایق شود: لاق گیس تو یا او یا من و غیره ، لایق گیسوی تو یا او یا من.
لاق.( اِ ) لاغ. صورتی از لاغ ، تار گیسو. رجوع به لاغ شود.

معنی کلمه لاق در فرهنگ معین

[ ازع . ] (ص . ) (عا. ) شایسته ، سزاوار.

معنی کلمه لاق در فرهنگ فارسی

( صفت ) شایسته سزاوار : لاق گیس تو لاق ریشت . توضیح بعضی آنرا صورتی از لاغ بمعنی تار گیسو گرفته اند .

معنی کلمه لاق در ویکی واژه

(عا.)
شایسته، سزاوار.
پا، لِنگ

جملاتی از کاربرد کلمه لاق

صد فاید در پرده اخلاق نهان است مرهم شده بر هیأت ناسور ببینید
به جان اگر دگران راست زندگی صائب حیات من به ملاقات دوستان باشد