لاغران
معنی کلمه لاغران در دانشنامه عمومی
روستای لاغران از قدمتی تاریخی برخوردار است. قدمت آن حتی به دوران زرتشتیان نیز می رسد. با توجه به واقع شدن در ۱۵ پانزده کیلومتری کاریان که آتشکده معروف آذرفرنبغ در آنجا واقع شده و وجود مخروبه ها که آثار آن در اطراف لاغران به وفور دیده می شود یا آثار قدیمی که هنگام حفر چاه فاضلاب یا پی کنی در خانه ها یی که در دامنه کوه واقع شده اند به دست می آید می توان تاریخ روستا را حدس زد منتهی طبق گفته پیرمردها و ریش سفیدان لاغران در زمانهای مختلف به دلیل قحط سالی و بیماریهای عمومی نظیر وبا، سل، و… و مورد دستبرد و تاراج قرار گرفتن دارایی مردم از طرف یاغیان و احیاناً گاهی خوانین مستبد محلی یا عشایر بارها به دلیل کوچ و فرار مردم به جاهای امن خالی از سکنه شده است. اما نسل جدید که قدمت تاریخ آن در حدود ۳۵۰ سیصد و پنجاه سال می باشد اکثراً از روستاهای بیدشهر، هود، هیرم، کمشک از توابع لارستان و روستای مزایجان داراب می باشند که آنها نیز به دلایل یادشده از محل خود کوچ و در لاغران ساکن می شوند و به دلیل وصلت های خانوادگی که بین آنها روی می دهد همگی با هم قوم و خویش و از اتحاد مثال زدنی در طول تاریخ لاغران بر خوردار می شوند از دیگر خصلت های خوب مردم لاغران میهمان دوستی یا به عبارتی میهمان پرستی است که به آن شهره هستند. مردم در کار خیر همیشه پیش قدم بوده و از برکت آن روستایی آباد دارند که حتی به جرئت می توان گفت که از امکانات شهر بودن فقط جمعیت کمتر نسبت به شهر می باشد.
روستای لاغران در عرض جغرافیایی ۲۷درجه و طول جغرافیایی ۵۴ درجه در استان فارس و ۴۵ چهل و پنج کیلومتری جنوب غرب بخش های جویم و بنارویه واقع شده است.
هوای لاغران گرم و خشک، تابستان بسیار گرم و سوزان و هم چنین زمستان سرد و سرمای سوزنده اما در فصل بهار طبیعت چهره بهشت گونه خود را به نمایش می گذارد که گویی لاغران و اطراف آن قطعه ای از بهشت است با صدای پرندگان و عطر گلهای شب بو و دیگر گیاهان رنگارنگ که از گونه های مختلف و دارویی می باشد.
معنی کلمه لاغران در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه لاغران
مروت نیست ای منعم ز درویشان تبرایت به شکر فربهی از پهلوی این لاغران مگذر
لاغران مرا چه فرمانی کز الیکو کدام جای برند
منم قوامی کان میده های شعرپزم که لاغران معانی کنند ازو پروار
لاغران فربه ز بازوی ثمینت فربهان لاغر ز شمشیر نزارت
مرکبان تو میزبانانند لاغران مرا بدانچه خرند
با بخت فربهش همهٔ لاغران سمین با رمح لاغرش همهٔ فربهان نزار
فربهان را نتوان داشت نهان در هر جای لاغران را به همه جای توان داشت نهان
لاغرانِ خسته از مرعای عشق فربهان و تندرستان میرسند
تو کت این گاوهای پروارند لاغران را مکش، که مردارند
لاغران جمله ظریفند و ظریفست کسی کو چومن دایم با لاغرکان دارد کار