لاطی. ( ع ص ) آنکه عمل غیرطبیعی کند. تازباز. غلام باره. مردافشار. بچه باز . || ( معرب ، اِ ) مأخوذ از یونانی ، کاج. ( یا ) حَور. ( دزی ). لاطی ٔ. [ طِءْ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از لطاء به معنی دوسیدن به زمین و چسبیدن. ( از منتهی الارب ): و هو نبات لاطی مع الارض لَه رؤس رخوة. ( ابن البیطار ). چسبنده به زمین. || قبری لاطی ٔ؛ گوری با زمین هموار. ( مهذب الاسماء ).
معنی کلمه لاطی در فرهنگ معین
[ ع . لاطی ء ] (اِفا. ) امردباز، غلام باره .
معنی کلمه لاطی در فرهنگ فارسی
( اسم ) امردباز غلام باره .
جملاتی از کاربرد کلمه لاطی
مجرمانرا از سلاطین چون امید عفو هست جرم گستاخی بلطف از بنده خود در گذار
گر سلاطین پرچم شبرنگ با پر خدنگ از پر مرغ و دم شیر دلاور ساختند
شاها ز نسیم گل فتح تو که بشکفت جان های سلاطین را در خلد مقر باد
هر چند جهانی ز سلاطین زمانه آخر نه گدای در سلطان جهانی
از سلاطین جهان همت من دارد عار گر تو یک روز گدای در خویشم خوانی
با سلاطین در فتد مرد فقیر از شکوه بوریا لرزد سریر
شاه را دولتست و مردم چشم پری چون سلاطین از مژه رو بد همی آن بارگاه
۱. سید امیر کیای مَلاطی، پسر حسن کیا، بنیانگذار حکومت خاندان کیاییان در گیلان. حکومت از (۷۶۳–۷۷۶) ه.ق
و سخن علمای دین با سلاطین چنین بوده است و علمای دنیا را سخن با ایشان از دعا و ثنا بود. و در طلب آن باشد که چیزی گویند که ایشان را خوش آید و حیلتی و رخصتی جویند تا مراد ایشان حاصل شود و آن که پند دهد مقصود ایشان قبول افتد و نشان آن بود که اگر پند دیگری دهد ایشان را حسد آید.
ور در ایوان سلاطین ره قربت باشد ز مقیمان سر کوی ستم یاد کنید
اَشکال بسیاری از اقتدارگرایی در بسیاری از نظامهای حکومتی و اغلب دورهها از ابتدای ثبت تاریخ تاکنون رایج بودهاست. رؤسای قبایل و شاه-خدایان اغلب راه را برای سلاطین و امپراتوران هموار میکردند. حتّی حکومتهای مشروطهای هم که ظاهری دموکراتیک دارند، یا آنهایی مدعی دموکراتیک بودن هستند، میتوانند امکان متمرکز ساختن قدرت یا سلطه را برای مردان قوی یا گروههای کوچک نخبگان سیاسی فراهم سازند.
بگو بگو تو چه جستی که آنت پیش نرفت بیا بیا که تو سلطان این سلاطینی