لاشخوار

معنی کلمه لاشخوار در لغت نامه دهخدا

لاشخوار. [ خوا / خا ] ( اِ مرکب ) لاشخور. کرکس. مرغ مردارخوار. نسر. ( منتهی الأرب ).

معنی کلمه لاشخوار در فرهنگ معین

(شْ خا ) ۱ - (اِ. ) جانوری که از اجساد حیوانات تغذیه می کند. ۲ - آن که از راه های نامشروع زندگی کند.

معنی کلمه لاشخوار در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- آنکه لاشه خورد . ۲- کرکس ۳- کسی که اموال دیگران را بجبر و حیله تصرف کند . ۴- آنکه از راههای نامشروع زندگی کند .

معنی کلمه لاشخوار در ویکی واژه

جانوری که از اجساد حیوانات تغذیه می‌کند.
آن که از راه‌های نامشروع زندگی کند.

جملاتی از کاربرد کلمه لاشخوار

چار فرشته را بخوان تا که بگسترند خوان کامده بهر استخوان کرکس و لاشخواره ای
طائر جانرا چه کنی لاشخوار نزد کلاغش چه نشانی؟ هماست
لعن بر اشراف و مفت‌خور کن و لعنت بر پدر شیخ لاشخوار علی‌جان
ز بی‌برگی درافتاده به حال احتضار اندر جهانخواران به گرد او چو جوقی لاشخوار اندر
طوطی نکند میل سوی مردار این عادت مرغان لاشخوار است
بمهمانخانهٔ آز و هوی جز لاشه چیزی نیست برای لاشخواران واگذار این میهمانی را