لاحد. [ ح ِ ] ( ع ص ) قبرکن. لحدساز : عاقلان بینی به شادی بهر آن در هر مکان لاحدان بینی به رنج از بهر این در هر دیار.سنائی.|| قبرٌ لاحد؛ گور بالحد. ( منتهی الارب ).
پس بو سفیان از پیش برفت و در مکّه شد. و گفت: محمد آمد با سپاهی عظیم که کس طاقت آن ندارد. مردمان همیگریختند، بعضی بکوه همیشدند، بعضی در مسجد، بعضی در سرای بو سفیان تا سرای وی پر شد و بعضی همی آمدند و دست بر در سرای وی مینهادند. آن گه یک ساعت از روز قتل کردند، و فی الخبر الصّحیح قال النّبی (ص) یوم فتح مکّة: «انّ هذا البلد حرّمه اللَّه یوم خلق السّماوات و الارض فهو حرام بحرمة اللَّه الی یوم القیامة و انّه لن یحلّ القتال فیه لاحد قبلی و لم یحلّ لی الّا ساعة من نهار فهو حرام بحرمة اللَّه الی یوم القیامة».
علاحده رخ و سیمای اوست در زلفش ز مشک دید کسی چون زره در آتش و آب
صورها را ز لوح قلب رد کن تماشا پس در آن ذاتالاحد کن
همعصران نخست و مخالفان اسماعیلیها آنها را ملاحده، پس از اواسط سده ۳ (قمری)، قرامطه نیز خطاب میکردند، ولی آنان جنبش خود را «دعوت» یا «دعوت هادیه» مینامیدند و در دورهٔ فاطمیان حتی از بهکار بردن عنوان اسماعیلیه دوری میکردند.
خود آنرا جلوه وجهالاحددان یک از لذات روح آنجا تو صددان
قال (ص): «انّ اللَّه حرّم مکة یوم خلق السّماوات و الارض لم تحلّ لاحد قبلی و لا تحلّ لاحد بعدی و انّما احلّت لی ساعة من نهار فهی حرام بحرمة اللَّه الی یوم القیامة».