لابد

معنی کلمه لابد در لغت نامه دهخدا

لابد. [ ب ُدد ] ( ع ق مرکب ) ( از: «لا» + «بُد» ) به معنی چاره نیست. علاج نیست. ( زمخشری ). لامحاله. ناچار. ( حاشیه لغت نامه اسدی نخجوانی ). لاعلاج. بی چاره. هر آینه. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ). لاجرم. ضرورةً. بالضرورة. ناگزیر :
زمانه حامل هجر است و لابد
نهد یک روز بار خویش حامل.منوچهری.گفت چون چاره نیست لابدّ امانی باید. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 321 ).
گر ترا گردن نهم از بهر مال
پس خطا کرده ست لابد مادرم.ناصرخسرو.لابد که هر کسیش بمقدار عقل خویش
ایدون گمان برد که جز خود این ساخته مراست.ناصرخسرو.بهرام جواب اینقدر داد که ملک حق ومیراث من است و لابد طلب آن خواهم کرد. ( فارسنامه ابن البلخی ص 76 ). لابد فراق او بر وصال باید گزید. ( کلیله و دمنه ).
کل است خنجر ملک و ذات فتح جزء
لابد بکل خویش بود جزء را مآب.مختاری غزنوی.از شمس دین چه آید جز اختیار دین
لابد که باز باز پراند ز آشیان.سوزنی.- لابدّ عنه ، ناگزیر از آن. لا بدّ له ؛ که چاره نیست او را. ( مهذب الاسماء ).
- لابدّ منه ؛ که ناگزیر است از او.
لابد. [ ب ُ ] ( ع اِ ) کلیدی که بدان ساز را کوک کنند. ( فرهنگ نفیسی ). مأخذ این دعوی را نیافتیم.
لابد. [ ب ِ ] ( ع اِ ) شیر بیشه. اسد. ( منتهی الارب ).
لابد. [ ب ِ[ ( ع ص ) مال ٌ لابد؛ مال بسیار. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه لابد در فرهنگ معین

(بُ دّ ) [ ع . ] (ق مر. ) ۱ - ناچار، ناگزیر. ۲ - گویا، چنان که معلوم است .

معنی کلمه لابد در فرهنگ عمید

۱. از روی ناچاری، به ناچار.
۲. (صفت ) ناچار، ناگزیر.

معنی کلمه لابد در فرهنگ فارسی

ناچار، ناگزیر
ناچار بناچار : چه لابد در این هلاک خواهی شد . یا لابدی . لاعلاجی ناچاری .
مال لابد مال بسیار

معنی کلمه لابد در ویکی واژه

ناچار، ناگزیر.
گویا، از قرارِ معلوم.

جملاتی از کاربرد کلمه لابد

آقای خامنه ای نتیجه مذاکرات با هیئت کنفرانس اسلامی را گفتند … معلوم شد پیشنهاد جدیدی نداشته‌اند و ما هم جواب رد دادیم. ایشان در مصاحبه ای میانجیها را تحت تأثیر آمریکا معرفی کردند که لابد به آنها برمی‌خورد
عیب رندی و هوسناکی عشاق مکن کاین مجازیست که لابد بحقیقت پیوست
لابد به خاک تیره درآید سر سوار چون درمیان راه خطا شد سم سمند
گفت لابد روزه را حرمت بباید داشتن خویشتن را یکرهه در آتش دوزخ مسوز
وانچه سودت در آن ولابد است بخت و دولت ترا ازان و داست
با یار نو از غم کهن باید گفت لابد بزبان او سخن باید گفت
وی در دیدار با فعالان دانشجویی گفته است که «این صف‌بندی به مصلحت نیست. این گونه که به ما اخبار می‌رسد گروهی در دانشگاه معترض به نتایج انتخابات هستند. اینکه وزیر که به دانشگاه می‌رود و نمی‌تواند سخنرانی کند، نشان‌دهنده آن است که لابد چیزی شده است؛ ولی این مسائل با شعار و اهانت حل نمی‌شود». او در بخش دیگری از سخنان خود گفته است که سانسور در جامعه ما جواب نمی‌دهد و اگر رسانه‌ها آزاد باشند و مردم قانع شوند و دیگر به خیابان نمی‌آیند». وی تصریح کرد «جامعه‌ای که سه چهار میلیون دانشجو دارد را نمی‌شود با فریب اداره کرد.» وی همچنین با اشاره به حضور چشمگیر زنان در دانشگاه‌ها از برخورد خشونت‌آمیز با زنان در تجمع‌ها و تظاهرات انتقاد کرده است.
لابد به مطالبت برون آید با منظر من ز سر این مخبر
هرچه داری در نظر بت آن بود بت پرستی مر ترا لابد بود
هرکه غمگین خواهدش بی شک هم او غمگین شود هرکه کاری بد کند لابد هم او تاوان دهد
آنچه گوئی لابد آن را بشنوی خوارتر گردی کنی چون پیروی
روز عیدست و هر کسی لابد بطعامی دهان بیالاید