لؤم

معنی کلمه لؤم در فرهنگ معین

(لُ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) فرومایه شدن . ۲ - (اِمص . ) فرومایگی ، پستی .

معنی کلمه لؤم در فرهنگ عمید

۱. ناکس و فرومایه شدن.
۲. ناکسی.
۳. بخل، زفتی.

معنی کلمه لؤم در ویکی واژه

فرومایه شدن.
فرومایگی، پستی.

جملاتی از کاربرد کلمه لؤم

قال قتادة فی هذه الایة اکرم الکرم التقوی و الام اللؤم الفجور.
دلا گر طالب مایی برآ بر چرخ خضرایی چنان قصری است حصن من که امن الؤمنین دارم
چو درج لؤلؤم، شد برج دلو، اندر نظر پیدا؛ در آن چون ماه کنعان، زهره ی تابنده را مسکن
همه‌به نفس‌خبیث‌وهمه‌به‌طبع‌شریر همه به کذب مثال و همه به لؤم سمر
اصل هرکاری کنون بستی تو بر عقل و کرم جَهل جُهّال از میان بیرون شد و لؤم لِئام
کسی کو ز خیر خویش ندارد رهی به پیش زهی جهل و ابلهیش زهی لؤم و احمقی
که هر دل کو بقیومست قایم نترسد ذرّهٔ از لؤم لایم