قیوم. [ ق َی ْ یو ] ( ع ص ) بیمانند و بی همتا. ( منتهی الارب ). بسیار قائم. ( فرهنگ فارسی معین ). قیوم. [ ق َی ْ یو ] ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه قیوم در فرهنگ معین
(قَ یُّ ) [ ع . ] (ص . ) از نام های خداوند به معنای قائم به ذات .
معنی کلمه قیوم در فرهنگ عمید
۱. پاینده، قائم به ذات. ۲. (اسم، صفت ) از نام های باری تعالی.
معنی کلمه قیوم در فرهنگ فارسی
پاینده، قائم بذات، یکی ازنامهای باری تعالی، قیومیت: قیوم بودن، قائم بذات بودن ( صفت ) بسیار قایم شونده قائم - بالذات پاینده ۲ - یکی از نامهای خدای تعالی است .
معنی کلمه قیوم در فرهنگ اسم ها
اسم: قیوم (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: qayyum) (فارسی: قیوم) (انگلیسی: qayyum) معنی: بسیار پایدار، از نامهای خداوند، قائم به ذات
معنی کلمه قیوم در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] «قَیُّوم» صیغه مبالغه از ماده «قیام» است، به همین دلیل، به وجودی گفته می شود که قیام او به ذات او است، و قیام همه موجودات به او می باشد، و علاوه بر این، قایم به تدبیر امور مخلوقات نیز می باشد. روشن است قیام به معنی ایستادن است و در گفتگوهای روزمره، به هییت مخصوصی گفته می شود که مثلاً انسان را به حالت عمودی بر زمین نشان می دهد، و از آنجا که این معنی درباره خداوند ـ که از جسم و صفات جسمانی منزه است ـ مفهومی ندارد، به معنی انجام کار خلقت و تدبیر و نگهداری است؛ زیرا هنگامی که انسان می خواهد کاری را انجام دهد برمی خیزد. آری، او است که همه موجودات جهان را آفریده، تدبیر، نگاهداری و تربیت و پرورش آنها را بر عهده گرفته است و به طور دایم، و بدون هیچ گونه وقفه قیام به این امور دارد. از این بیان، روشن می شود: «قَیُّوم» در واقع، ریشه و اساس تمام صفات فعل الهی است (منظور از صفات فعل، صفاتی است که رابطه خدا را با موجودات جهان بیان می کند) مانند آفریدگار، روزی دهنده، زندهکننده، هدایت کننده، و مانند اینها، اوست که روزی می دهد، اوست که زنده می کند و اوست که می میراند و اوست که هدایت می کند. بنابراین صفات خالق و رازق و هادی و محیی و ممیت، همه در وصف قَیُّوم جمع اند. و از اینجا روشن می شود اینکه: بعضی مفهوم آن را محدود به قیام به امر خلقت و یا فقط امر روزی دادن و مانند آن دانسته اند، در واقع اشاره به یکی از مصداق های قیام کرده اند، در حالی که مفهوم آن گسترده است و همه آنها را شامل می شود؛ زیرا همان گونه که گفتیم، قَیُّوم به معنی کسی است که قایم به ذات است و دیگران قیام به او دارند و محتاج به اویند. در حقیقت «حیّ»، تمام صفات الهی مانند علم و قدرت و سمیع و بصیر بودن و مانند آن را شامل می شود و «قَیُّوم»، نیاز تمام موجودات را به او بازگو می کند و لذا گفته اند: این دو باهم اسم اعظم الهی است. [ویکی شیعه] قَیُّوم از اسما و صفات خدا به معنای پاینده و قائم به ذات است. قیوم صفت موجودی است که تدبیر امور دیگر موجودات و حفظ و تربیت آنان به عهده اوست. قیوم را ریشه تمام صفات فعل خداوند دانسته اند و همراه با صفت «حی» به عنوان اسم اعظم خدا نامیده شده است. قیوم از نام های خداوند به معنای پاینده، قائم به ذات، جاوید، بی مانند و بی همتا است. قیوم به موجودی گفته می شود که متکی به ذات خود است و همه موجودات دیگر به او اتکا دارند. موجودی که تدبیر امور دیگر موجودات، حفظ، تربیت و اصلاح زندگی آنان بر عهده اوست. واژه قیوم سه بار در قرآن همراه با کلمه «حی» از جمله صفات فعل خداوند ذکر شده است. در جوامع روایی ضمن توصیف این واژه آثاری از جمله آمرزش گناهان برای خواننده خداوند با این صفت، ذکر شده است. قیوم همراه با واژه قائم که هم ریشه قیوم است در قرآن به عنوان صفات الهی به کار رفته اند. کلمه قائم دو بار در قرآن به معنای برپاکننده عدل و داد و نگهبان و مسلط بر همه نفوس مورد استفاده قرار گرفته است. قیوم را ریشه و اساس تمام صفات فعل خداوند مانند خالق، رازق، هادی و غافر دانسته اند و به عبارت دیگر قیوم تمام نیاز موجودات به خداوند را بازگو می کند. همراهی دو صفت «حی» و قیوم در آیات قرآن را به این معنا دانسته اند که حی ریشه تمام صفات ذات و قیوم ریشه تمام صفات فعل است بنابراین این دو صفت با هم اسم اعظم خدا هستند. [ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگ قرآن است این اسم و صفت الهی، صفت مبالغه به معنای تدبیرکننده و اجراکننده همه اموری که در عالم جاری می باشد، پاینده و همیشگی است و سه بار در قرآن آمده که هر سه بار صفت «حیّ» قرار گرفته است: فرهنگ قرآن، جلد 23، ص 612.
معنی کلمه قیوم در ویکی واژه
از نامهای خداوند به معنای قائم به ذات.
جملاتی از کاربرد کلمه قیوم
در سال ۱۹۴۷، ایالات متحده سازمان ملل را متقاعد کرد که جزایر میکرونزی را به عنوان منطقه استراتژیک تحت قیومیت سازمان ملل متحد تعیین کند. این تنها اعتمادی بود که تاکنون توسط سازمان ملل اعطا شده بود نیروی دریایی ایالات متحده تا سال ۱۹۵۱ این منطقه را از یک مقر در گوام کنترل میکرد، زمانی که وزارت کشور ایالات متحده کنترل را به دست گرفت منطقه را از پایگاهی در سایپن اداره میکرد. در این دستورالعمل آمده بود که ایالات متحده باید «پیشرفت اقتصادی و خودکفایی ساکنان را ارتقا دهد و به این منظور از ساکنان در برابر از دست دادن زمینها و منابعشان محافظت کند.
مرا ولی است ولی خدا و حجت عصر مراست قیم و قیوم، رب لمیزلی
بود این از خواص اسم قیوم که بهر مظهر او گشته مرسوم
طبق منابع گفته شده؛ قیومی یکی از چند گزینه ی اصلی برای وزارت آموزش و پرورش در دولت سیزدهم بوده
قیومی کارشناسی خود را در رشته ی ریاضی محض دریافت نمود و برای کارشناسی ارشد رشته ی علوم ارتباطات و فرهنگ را انتخاب کرد.
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسم من وجوده الازل و ثبوته الابد، لم یسبقه وقت و لم یحط بجلاله امد، خلق السّماء بلا عمد و وضع المهاد بلا اود، شکر من اطاعه و من عبد و قبل من اراده و من قصد. العالم بخفیّات کل احد، رکع او سجد، قام أو قعد، الحد او وحّد، غوث اللّهیف و کهف الضّعیف و للعاصین سند، عون الاسیر و ظهر الفقیر و منجز کلّ ما وعد، و احد لا من عدد، فرد وتر لم یسبقه والد و لم یتعقّبه ولد، و هو القیوم «الصّمد». لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ.
قوام حضرت و قیوم درگاه به بیدای حقیقت هادی راه
جامعه ملل، سه سال پس از پایان جنگ جهانی اول و بعد از سقوط امپراتوری عثمانی، قیومیت فلسطین را به بریتانیا اعطا کرد. با این هدف که بریتانیا «پیشزمینههای مطلوب سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای تأسیس خانه ملی یهودیان را عهدهدار شود و همچنین صرفنظر از نژاد و مذهب، برای حفاظت از حقوق مدنی و حقوق مذهبی همهٔ ساکنان سرزمین فلسطین بکوشد.
در شرق گرجستان، مناطق کارتلی و کاختی در دوران ساسانی و در ایام پادشاهی هرمز چهارم، مناطقی ایرانی محسوب میشدند. در دوران صفوی هم برخی رجال حکومتی از اهالی گرجستان بودند. شرق گرجستان تا سال ۱۷۸۳ هم تحت قیومیت ایران بود تا اینکه در طی عهدنامه گرجیوسک در ۲۴ ژوئیه ۱۷۸۳ این مناطق بخشی از امپراتوری روسیه شناخته شدند. ایران بعدها طی قرارداد گلستان و ترکمانچای رسماً از ادعای مالکیت بر این مناطق چشم پوشی کرد.
خطابم آمد از دادار قیوم که:در خاطر سفر داری ازین بوم
حی قیومی و فارغ از هلاک در خرابات فنا گر ساکنی
قیوم محشرست قیام ولی امر او فانی است و در بر او نور حشر لاست
در فلسطین تحت قیومیت بریتانیا - که در آنجا اکثریت عربِ مسلمان در کنار اقلیت یهودی زندگی میکردند - نیز با مشکلی مشابه هند روبرو شده بود. درحالی که تعداد بسیار زیادی از یهودیهایی که به تازگی پس از هلوکاست به این منطقه مهاجرت کرده بودند، درخواست تأسیس یک دولت یهودی داشتند، مسلمانان با این مسئله مخالف بودند. پس از بالا گرفتن درگیریهای مسلحانه بین دو گروه که باعث شده بود تا حضور بریتانیا در منطقه برایش دردسرساز شود، دولت انگلیس رسماً اعلام کرد که در سال ۱۹۴۸ از این منطقه خارج خواهد شد و تصمیم نهایی را به سازمان ملل خواهد سپرد. سازمان ملل نیز رای به تقسیم فلسطین به یک کشور عرب و یک کشور یهودی را داد.
احمد قیومی زاده (28 شهریور 1354) تهران، سیاسمتدار و مدیر آموزشی و فرهنگی ایرانی تبار که هم اکنون بعنوان معاون استاندار، فرماندار ویژه و رئیس شورای تامین شهرستان تهران مشغول به کار است.
البصه (عربی: البصة) یک روستای فلسطینی مهاجر است که به «بتست (בצת)» در زبان عبری معروف است. این روستا در دوران قیومیت انگلیس بر فلسطین وابسته به شهرستان عکا بود و در نزدیکی مرز لبنان در ۱۹ کیلومتری شمال شهر عکا واقع شدهاست و ۶۵ متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
خورشید در سال ۷۳۴ میلادی به دنیا آمد؛ درحالیکه پدرش، دادمهر، فرزند ارشد فرخان بزرگ، از ۷۲۸ تا ۷۴۰ میلادی به مدت دوازده سال، حکومت طبرستان را در اختیار داشت. هنگام مرگ دادمهر، خورشید هنوز به سن قانونی حکومت نرسیده بود؛ بر همین اساس به وصیت دادمهر، برادرش فرخان کوچک،[یادداشت ۲] به عنوان نایبالسلطنه و جانشین موقت تا سال ۷۴۸ میلادی حکومت را در دست گرفت. مدت قیومیت وی بر خورشید را شش سال ذکر کردهاند. پس از مرگ دادمهر، فرخان کوچک برادرزادهاش را به شهر تمیشه فرستاد. خورشید در این هنگام تنها شش سال داشت.
به خدایی که در ازل بودهست حی و دانا و قادر و قیوم
نه دزد شهرم و، نه راه میتوانم زد؛ که می بترسم از حی قادر قیوم!
دو تا از معروفترین عملیاتهای ایرگون، بمبگذاری هتل شاه داوود در تاریخ ۲۲ ژوئیه ۱۹۴۶ میلادی، که مرگبارترین حمله علیه دولت بریتانیا در محدوده فلسطین تحت قیومیت انگلستان بهشمار میرود، و کشتار دیر یاسین بود که در آن به همراه لحی ۱۰۷ روستایی عرب، از جمله زنان و کودکان را کشتند. در هنگام این حمله به هتل شاه داوود، مناخیم بگین، که بعدها نخستوزیر شد، رهبر گروه بود و عملیات به دستور او انجام شد. مقامات بریتانیا از مدتها قبل و دههٔ ۳۰ آرگون را به عنوان «گروهی تروریستی» میشناختند.