قیمومت

معنی کلمه قیمومت در لغت نامه دهخدا

قیمومت. [ ق َ م َ ] ( ع اِمص ) سرپرستی. قیمی. قیم بودن. ( فرهنگ فارسی معین ): هنوز بعض کشورهای ضعیف تحت قیمومت دولتهای بزرگند. قیمومت مانند «شیخوخت » در هیچیک از منابعی که در دسترس ماست دیده نمیشود و اصلاً این وزن به اجوف یایی اختصاص دارد و حال آنکه قیمومت واوی است و از واوی فقط چهار کلمه آمده است ( در عربی ): «کینونت »، «دیمومت »، «هیعوعت » و «سیدودت ». ( فرهنگ فارسی معین از حاشیه استادان محمد نورالحسن و محمد محیی الدین عبدالحمید و محمد الرفراف بر شرح رضی الدین بر شافیه ابن الحاجب چ قاهره 1358 هَ. ق. ج 1 ص 152 ). از سوی دیگر «قیمومیت » هم که مستعمل است درست نیست. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اصطلاح حقوق ) نوعی از ولایت است. در فرهنگ حقوقی آمده : ولایت بمعنی اخص ( ولایت قهری ) و آن ولایت پدر و جدپدری و وصی منصوب از طرف یکی از آنهاست بر طفل و برغیررشید و مجنون بشرطی که عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد. محجوری که به صفات بالا نباشد ولایت را نسبت به او قیمومت نامند. ( فرهنگ حقوقی جعفری لنگرودی ). راجع به قیمومت در هفت باب گفتگو میشود: 1 - محجورینی که برای آنها نصب قیم میشود. 2 - دادگاه صالح ونصب قیم. 3 - تکالیف و اختیارات قیم. 4 - نظارت دادستان در اعمال قیم. 5 - مسئولیت. 6 - عزل قیم. 7 - پایان قیمومت. برای شرح این هفت رجوع به حقوق مدنی تألیف امامی ج 5 صص 283 - 284 به بعد و قیمومیت شود

معنی کلمه قیمومت در فرهنگ معین

(ق مَ ) [ ع . ] (مص ل . ) قیم بودن .

معنی کلمه قیمومت در فرهنگ عمید

قیم بودن.

معنی کلمه قیمومت در فرهنگ فارسی

قیم بودن، قیمومیت درست نیست
( مصدر ) قیم بودن : هنوز بعض کشورهای ضعیف تحت قیمومت دولتهای بزرگند . توضیح قیمومت مانند شیخوخت در هیچیک از منابعی که در دسترس ماست دیده نمی شود و اصلا این وزن با جوف یابی اختصاص دارد و حال آنکه قیمومت واوی است و از واوی قفط چهار کلمه آمده است ( در عربی ) : کینونت دیمومت هیعوعت سیدودت ( رجوع شود بذیلی که از طرف استادان محمد نور الحسن و محمد محیی الدین عبد الحمید و محمد الرفراف به شرح رضی الدین بر شافیه این الحجاب نوشته شده قاهر ۱۳۵۸ ج ۱ ص ۱۵۲ ) - از سوی دیگر قیمومیت هم که مستعمل است درست نیست .

معنی کلمه قیمومت در دانشنامه آزاد فارسی

قِیمومَت
سرپرستی و ادارۀ امور صغار و محجورینی که ولی و وصی ندارند و قانون برای آن ها نماینده یا قیّم تعیین می کند. در قانون مدنی ایران، برای صِغاری که ولیّ خاص ندارند، مجانین و اشخاص غیررشید که رشد یا جنون آن ها متصل به زمان صِغَر آن ها بوده است و ولیّ خاص نداشته اند، قیم اختیار می شود. در مورد مجانین و اشخاص غیررشید که جنون یا عدم رشد آن ها متصل به زمان صغر آن ها نباشد، هریک از ابوین مکلف است در مواردی که به موجب قانون باید برای اولاد آن ها قیم معیّن شود، مراتب را به دادستان حوزۀ اقامت خود اعلام کند تا نسبت به تعیین قیم اقدام شود. فقط کسی را محاکم و ادارات و دفاتر اسناد رسمی به قیمومت خواهند شناخت که نصب او مطابق قانون توسط دادگاه به عمل آمده باشد. طبق مادۀ ۱۲۳۱ قانون مدنی، اشخاص ذیل نباید به سمت قیمومت معیّن شوند: ۱. کسانی که خود تحت ولایت یا قیمومت هستند؛ ۲. کسانی که به علت ارتکاب جنایت یا سرقت، خیانت در امانت، کلاهبرداری و نظایر آن به موجب حکم قطعی محکوم شده باشند؛ ۳. کسانی که حکم ورشکستگی آن ها صادر و هنوز عمل ورشکستگی آن ها تصفیه نشده است؛ ۴. کسانی که معروف به فساد اخلاقی باشند؛ ۵. کسی که خود یا اقربای طبقۀ اول او دعوایی بر محجور داشته باشد. زن نمی تواند بدون رضایت شوهر خود سمت قیمومت را قبول کند. در صورت محجور شدن زن، شوهر با داشتن صلاحیت برای قیمومت، بر دیگران مقدم است. پدر یا مادر محجور، مادام که شوهر نکرده باشد، با داشتن صلاحیت برای قیمومت، بر دیگران مقدم اند.
اختیارات و وظایفت قیم. مواظبت شخص مولّی علیه و نمایندگی قانونی او در کلیۀ امور مربوط به اموال و حقوق مالی او با قیم است. طبق مادۀ ۱۲۳۵ قانون مدنی، قیم مکلف است قبل از مداخله در امور مولی علیه، صورت جامعی از همۀ دارایی او تهیه، و یک نسخه از آن را به امضای خود برای دادستانی ارسال کند. قیم نمی تواند به سمت قیمومت از طرف مولی علیه با خود معامله کند، مثلاً مال مولی علیه را به خود منتقل کند یا مال خود را به او انتقال دهد. در صورتی که پزشک، ازدواج مجنون را لازم بداند قیم با اجازۀ دادستان می تواند برای مجنون اقدام به ازدواج کند، و همین طور هرگاه طلاق زوجۀ مجنون لازم باشد به پیشنهاد دادستان و تصویب دادگاه قیم طلاق می دهد. بعد از زوال قیمومت، قیم مسئول حفظ اموال محجور است تا به شخصی که باید آن را تصرف کند، انتقال دهد.
موارد عزل قیم. طبق مادۀ ۱۲۴۸ قانون مدنی، قیم در موارد زیر از سمت خود عزل می شود ۱. اگر معلوم شود که قیم فاقد صفت امانت است؛ ۲. اگر قیم مرتکب جنایت یا یکی از اعمال مادۀ ۱۲۳۱ شود؛ ۳. اگر قیم به علتی جز این ها محکوم به حبس شود و بدین جهت نتواند امور مالی مولی علیه را اداره کند؛ ۴. اگر قیم ورشکسته اعلان شود؛ ۵. اگر عدم لیاقت یا توانایی قیم در ادارۀ اموال مولی علیه معلوم شود.
خروج از قیمومت. محجور می تواند در موارد رفع حجر اعلام خروج از قیمومت را از دادگاه بخواهد و دادگاه پس از رسیدگی و احراز موجب، رفع حجر و خروج محجور را از تحت قیمومت اعلام می کند. پس از زوال علتی که موجب تعیین قیم شده است، قیمومت مرتفع می شود.

معنی کلمه قیمومت در ویکی واژه

قیم بودن.
----
↑ فرهنگ فارسی معین

جملاتی از کاربرد کلمه قیمومت

یک ماه پس از مرگ شیخ جنید، خدیجه بیگم در «آمد» پسری زاد که حیدر نام گرفت. اوزون حسن شخصاً قیمومت این جوان‌ترین فرد خاندان صفوی را به عهده گرفت و شیخ حیدر در پایتخت آق قویونلو رشد می‌کرد تا این که ازون حسن در جنگ قطعی خود با قره قویونلو فاتح شد و از آن پس تبریز به جای «آمد»، مرکز حکومت اوزون حسن گردید. در این زمان، شیخ حیدر نه ساله به اردبیل رفت تا رسماً جانشین پدر خود شود.
پس از خروج نیروهای بریتانیایی از فلسطین در پایان ۱۴ مه ۱۹۴۸، کشورهای عربی وارد مناطق فلسطین تحت قیمومت شدند که در قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ برای یک کشور مستقل عربی تعیین شده بود که قرار بود در کنار یک کشور یهودی ایجاد شود. . این نیروها تحت فرماندهی ملک عبدالله اول اردن بودند. لژیون عرب اردنی با موفقیت کنترل شهر قدیم اورشلیم و بخش قابل توجهی از رود اردن و دریای مرده، از جمله شهرهایی مانند اریحا، بیت‌لحم، الخلیل، نابلس، رام‌الله، و غیره را به دست گرفت. پس از پایان جنگ، منطقه‌ای که تحت کنترل اردن باقی مانده بود به کرانه باختری معروف شد.[ب]
اسرائیل هیچ مذهب رسمی ندارد، اما تعریف دولت به عنوان " یهودی و دموکراتیک " ارتباط قوی با یهودیت و همچنین تضاد بین قوانین دولتی و قوانین مذهبی ایجاد می‌کند. تعامل بین احزاب سیاسی تعادل بین دولت و مذهب را تا حد زیادی همان‌طور که در دوران قیمومت بریتانیا وجود داشت حفظ کرده است.
عراق در ۱۱ نوامبر ۱۹۲۰ با قیمومت جامعهٔ ملل و با عنوان «ایالت عراق» تحت کنترل بریتانیا درآمد. بریتانیایی‌ها فیصل یکم از دودمان هاشمی را که توسط فرانسوی‌ها از سوریه بیرون رانده شده بود به عنوان حاکم از طرف خود بر عراق گماردند. در این رابطه گرترود بل، جاسوس انگلیسی و معروف به «مادر عراق»، نقش چشم‌گیری داشت.
در ۳۰ مارس ۱۹۳۹ کمیسر عالی قیمومت فرانسه در سوریه اعلان کرد که قانون «آزادی شخصی» برای غیر مسلمانان فقط اجرا می‌شود و دوباره احکام مسلمانان، زیر نظر کمیته احکام عدلیه قرار خواهد گرفت. در ۵ آوریل ۱۹۳۹، سومین دولت سوریه در سال ۱۹۳۹ با نخست‌وزیری نصوحی البخاری با شعار بی‌طرفی روی کار آمد؛ ولی دولت البخاری با وجود اعتدال‌گرایی نتوانست آرامش را به پایتخت و استان‌ها بازگرداند.
هریس در گلاسترشر به دنیا آمد و سال ۱۹۱۰ میلادی هنگامی که ۱۷ سال داشت به بخش رودزیا در جنوب آفریقا مهاجرت نمود. او در آنجا به هنگ رودزیا پیوست و سال نخست جنگ جهانی اول را در کارزار جنوب غرب آفریقا گذراند. هریس سپس در سال ۱۹۱۵ به انگلستان بازگشت تا در جبهه غربی (جنگ جهانی اول) خدمت نماید. در آنجا او به سپاه هوایی بریتانیا پیوست که بعدها به نیروی هوایی پادشاهی بریتانیا بدل شد. سال‌های دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی را در هندوستان، بین‌النهرین، ایران، پادشاهی مصر و قیمومت بریتانیا بر فلسطین گذراند.
هر دوی این سرزمین‌ها جزئی از قیمومت بریتانیا بر فلسطین بودند، و جمعیت هر دو اساساً از مردم فلسطینی عرب، از جمله شمار شایان توجهی از پناهندگان فلسطینی تشکیل شده بود که در پی جنگ ۱۹۴۸ اعراب و اسرائیل از اسرائیل و سرزمین‌هایی که اسرائیل آنها را در کنترل داشت اخراج شده بودند یا از آن فرار کرده بودند.. امروزه فلسطینیان بالغ بر نیمی از جمعیت اردن را تشکیل می‌دهند.
اهمیت جای‌نام‌شناسی یا نامگذاری جغرافیایی، اولین بار توسط صندوق اکتشاف فلسطین (پی‌ای‌اف)، یک سازمان بریتانیایی که در اواخر قرن نوزدهم برای اکتشافات و نقشه‌برداری جغرافیایی در منطقه راه اندازی و شناسایی شد. اندکی پس از آن، مقامات قیمومت بریتانیا شروع به جمع‌آوری اطلاعات توپونیومی از فلاحین محلی کردند، که ثابت شده بود دانش نام‌های مکان باستانی را حفظ کرده‌اند و می‌تواند به شناسایی مکان‌های باستان‌شناسی کمک کنند.
در سال ۱۹۲۰ پس از واگذاری قیمومیت سوریه و لبنان و قیمومت بریتانیا برای فلسطین در کنفرانس ۱۹–۲۶ آوریل ۱۹۲۰ در سن رمو، دولت او-ای-تی-اِی غربی و جنوبی پایان یافت.
در هنگام جنگ جهانی اول، تحت قیمومت اقیانوس آرام جنوبی، آگریهان به کنترل امپراتوری استعماری ژاپن در آمد. در جنگ جهانی دوم آگریهان به کنترل ایالات متحده آمریکا در آمد و به عنوان بخشی از قلمرو تراست جزایر اقیانوس آرام مدیریت شد. در ۱۹۶۷ جمعیت آگریهان ۹۴ بود. از ۱۹۷۸ آگریهان بخشی از شهرداری جزایر شمالی همسود جزایر ماریانای شمالی است.