قیری. ( ص نسبی ) منسوب به قیر. || سیاه رنگ مانند قیر. قیری. ( اِخ ) چشمه قیری از ناحیه حومه بهبهان بلوک کوه کیلویه از نزدیکی قریه کیکاوس برخاسته. چندین سنگ آب دارد. سالی چندین خروار قیر از پایین این چشمه درآورند. ( فارسنامه ).
معنی کلمه قیری در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - منسوب به قیر مربوط به قیر ۲ - سیاه . چشمه قیری از ناحیه حومه بهبهان بلوک کوه کیلویه از نزدیکی قریه کیکاوس برخاسته . چندین سنگ آب دارد .
جملاتی از کاربرد کلمه قیری
الشقیری در دومین کنفرانس سران کشورهای عربی در تاریخ ۵ سپتامبر سال ۱۹۶۴ گزارشی راجع به تشکیل این سازمان ارائه داد که در آن او بر جنبههای نظامی و سازمانی برای دستیابی به آزادی فلسطین و بسیج تأکید داشت. این کنفرانس دستآوردهای الشقیری را مورد تأیید قرار داد و موافقت کرد که به حمایت مالی سازمان اقدام کند.
احمد الشقیری بین ۱۹۳۶ و ۱۹۳۹، الشقیری در حوادث شورش بزرگ فلسطین شرکت داشت. او به عنوان وکیل، در سپتامبر سال ۱۹۳۷ در دفاع از زندانیان فلسطینی در دادگاههای انگلیس فعالیت کرد. او همچنین در کنفرانس بلودان در سپتامبر ۱۹۳۷ شرکت کرد و تحت پیگرد مقامات بریتانیا قرار گرفت به همین دلیل فلسطین را به قصد مصر ترک کرد. در سال ۱۹۴۰، هنگامی که پدرش فوت کرد، به فلسطین بازگشت و یک دفتر وکالت در آنجا باز کرد.
ایزیدور خاراکسی به اقوام آمارد در رشته کوه البرز اشاره میکند که در زمان فرهاد اشکانی به خاراکس (گرمسار) کوچانده شدند. ایزیدور خاراکسی مینویسد: ماردیها مردم فقیری در رشته کوههای البرز بودند که فرهاد اول آنها را شکست داد و آنها را مطیع خود ساخت. فرهاد اول ماردیها را در خاراکس اسکان داد.
در سال ۱۷۸۱ در نزدیکی شهر نیوکاسل در انگلستان به دنیا آمد. پدر جورج، یعنی رابرت استیفنسن مرد فقیری بود و در معدن زغالسنگ کار میکرد و با درآمد اندکی که میگرفت از خود، همسرش و چهار فرزند نگهداری میکرد. استیفنسن برای اینکه از بار پدر کم کند، مجبور شد از همان کودکی مشغول کار شود.
از آن حشمت که میبینم نخواهد هیچ کم گشتن فقیری گر بیاساید زمانی در زمان تو
فتادهایم به شهری غریب و یاری نیست که قصهای ز فقیری به شهریار برد
گر صحبتت فقیری جوید عجب نباشد با عشق در نگنجد سلطانی و گدایی
گر فقیری ز دور جنبیده گفته با وی مرید دزدیده
آشفته دوخت کسوت بازاز ولای مولی من میکنم امیری در خرقه فقیری
نیم تنی ملک جهان را گرفت گشت فقیری شه روی زمین
جعفر صادق در روایتی نسبت به اسراف میگوید: «چه بسا فقیری که از شخص غنی اسراف کارتر است، زیرا شخص غنی از دارایی خود (مسرفانه) هزینه میکند؛ ولی فقیر با آنکه ندارد چنین میکند» از علی بن ابیطالب گزارش شدهاست که: «بر تو باد به پرهیز از اسراف، زیرا آن کار شیطانی است»
از شاه بپرسند قیامت که: چه خواهی؟ چون قصه عیانست بگوید که: فقیری
ایزیدور خاراکسی به اقوام آمارد در رشته کوه البرز اشاره میکند که در زمان فرهاد اشکانی به خاراکس (گرمسار) کوچانده شدند. ایزیدور خاراکسی مینویسد: ماردیها مردم فقیری در رشته کوههای البرز بودند که فرهاد اول آنها را شکست داد و آنها را مطیع خود ساخت. فرهاد اول ماردیها را در خاراکس اسکان داد. پس از کوچ قوم آمارد اقوام تپوری جایگزین آنان گشتند.
این شخصیت، فقیری است که با لهجه محلاتی و استفاده هنرمندانه از اصطلاحات محلاتی(محلات، شهری در استان مرکزی که به شهر گلها معروف است) به شکلی ماهرانه کمک دریافت میکند تا در دبی ویلا بخرد و برای سفر و تفریح به پاریس، میلان، رم، تورنتو و کپنهاگ میرود! برای تهیه جت اسکی پسرش و پیانوی دخترش دچار مشکل است! او همچنین از کوچکی ویلای دبی خود شکایت دارد!
نه آن که هر پس سالی چو بنگریش بگوئی چو منعمی به فقیری چو خسروی به گدائی
ابوالقاسم فقیری روزنامهنگار، نویسنده، فارسشناس و از چهرههای ماندگار استان فارس است. او برادر امین فقیری است.
دو جهانی بدین حقیری تو تا ترا مختصر نگیری تو
به روی هم نهادن دست میزیبد فقیری را که کار عالمی از همت مردانه میسازد