قیر
معنی کلمه قیر در لغت نامه دهخدا

قیر

معنی کلمه قیر در لغت نامه دهخدا

قیر. [ ق َی ْ ی ِ ] ( ع ص )تیرانداز ماهر و زیرک و حاذق در آن. ( منتهی الارب ).
قیر. ( معرب ، اِ ) جسم جامد غیرمتبلور سیاه رنگی که سطح شکستگی آن مانندشیشه ناصاف است و در اماکن نفتی قدیمی یافت میشود. ترکیب قیر همان ترکیبات هیدروکربورهای نفت است که درنتیجه اکسیداسیون حالت جمود پیدا کرده است. قیرهای طبیعی که به نام مومیایی و زفت رومی نیز نامیده میشوند و وزن مخصوص آنها بین 1/1 و 1/2 و سختی آنها کم و تقریباً 2 میباشد، علاوه بر ترکیبات هیدروکربور در ترکیب آنها ازت و اکسیژن و حتی گوگرد هم وجود دارد. در طبیعت ممکن است قیرهای معدنی با سنگهای آهکی آمیخته یا آنها را آغشته کرده باشد و در این صورت به نام آسفالت طبیعی نامیده میشوند. ساختن آسفالت مصنوعی هم با استفاده از همین آسفالتهای طبیعی صورت میگرفته.در پالایشگاههای نفت در ته دیگهای تصفیه مقادیر زیادی هیدروکربورهای خمیری یا جامد باقی میماند و آن همان قیرهای مصنوعی است که به بازار عرضه میشود و همه خواص قیرهای طبیعی را دارد. در بناها جهت جلوگیری ازنفوذ رطوبت قیر را به کار میبرند. قیر در حدود 100 درجه حرارت ذوب میشود. زفت رومی. مومیایی. قیر طبیعی. حجر قیر. اشبنت. قطران نفت. ( فرهنگ فارسی معین ).
- قیراندای ؛ که بقیر انداید.
- قیراندود ؛ مقیر. قیراندوده. قیرمالید. اندوده قیر.
- قیراندوده ؛ قیرمالیده.
- قیراندودی ؛ حاصل مصدر است از قیراندود کردن.
- قیرفام ؛ سیاه برنگ قیر.
- قیرگون ؛ بمانندقیر سیاه :
گر ماه تیر شیر نبارید بر سرت
بر قیرگون سرت که فروریخته ست شیر.ناصرخسرو.اعلام قیرگون شب به قیروان مغرب رسید. ( سندبادنامه ).
- قیری ؛ منسوب به قیر. مثل قیر.
- || بسیار سیاه.
قیر. ( اِخ ) شهری کوچک است [ از فارس ] و از آب زکان که از کوه دیه خسرویه بر میخیزد مشروب میشود. ( نزهةالقلوب ؛ مقاله سوم ص 118، 217 ).
قیر. ( اِخ ) قصبه مرکزی بخش قیر و کارزین شهرستان فیروزآباد است و آب مشروب آن و آب زراعت اطراف از چشمه و دورشته قنات تأمین میشود. سکنه آن مطابق آخرین آمار2300 تن است. شغل اهالی زراعت ، باغداری و کسب میباشد. از ادارات دولتی بخشداری و ژاندارمری بعلاوه یک دبستان و مسجد و حمام دارد. این قصبه مرکز معاملات طوایف قشقائی است که روغن و پشم و پوست را با قند و شکر و قماش و چینی غالباً معاوضه میکنند. یک بازار و در حدود 40 باب دکان دارد. راه ارتباطی آن با فیروزآبادفعلاً مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

معنی کلمه قیر در فرهنگ معین

[ ع . ] (اِ. ) جسم جامد یا نیمه جامد به رنگ سیاه مایل به قهوه ای که چسبنده است و بر اثر گرما نرم و سیُال می شود.

معنی کلمه قیر در فرهنگ عمید

مادۀ غلیظ، سیاه رنگ، و چسبناکی که از نفت گرفته می شود و در ساخت آسفالت و عایق کاری بام ساختمان ها به کار می رود.

معنی کلمه قیر در فرهنگ فارسی

ماده غلیظوسیاه رنگ وچسبناک که ازنفت گرفته میشود
( اسم ) جسم جامد غیر متبلور سیاه رنگی که سطح شکستگی آن مانند شیشه ناصاف است و در اماکن نفتی قدیمی یافت می شود . ترکیب قیر همان ترکیبات قیر همان هیدروکربورهای نفت است که در نتیجه اکسید اسیون حالت جمود را پیدا کرده است . قیرهای طبیعی که به نام مومیایی و زفت رومی نیز نامیده می شوند و وزن مخصوص آنها بین ۱ / ۱ و ۱ / ۲ و سختی آنها کم و تقریبا ۲ می باشد علاوه بر ترکیبات هیدروکربور در ترکیب آنها ازت و اکسیژن و حتی گوگرد هم وجود دارد . در طبیعت ممکنست قیرهای معدنی یا سنگهای آهکی آمیخته یا آنها را آغشته کرده باشد و در این صورت به نام آسفالت طبیعی نامیده می شوند . ساختن آسفالت مصنوعی هم با استفاده از همین آسفالتهای طبیعی صورت می گرفته . در پالایشگاههای نفت در ته دیگهای تصفیه مقادیر هیدروکربورهای خمیری با جامد باقی می ماند و آن همان قیرهای مصنوعی است که به بازار عرضه می شود و همه خواص قیرهای طبیعی را دارد . در بناها جهت جلوگیری از نفوذ رطوبت قیر به کار می برند . قیر در حدود ۱٠٠ درجه حرارت ذوب می شود زفت رومی مومیایی قیر طبیعی حجر قیر اشبنت قطران نفت : کمندست گیسویش همرنگ قیر همی آید از دو لبش بوی شیر یا مانند ( مثل ) قیر . بسیار سیاه .
قصبه مرکز بخش قیر و کارزین شهرستان فیروز آباد است و آب مشروب آن و آب زراعت اطراف از چشمه و دو رشته قنات تامین میشود .

معنی کلمه قیر در فرهنگستان زبان و ادب

{bitumen} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] مخلوط جامد و چسبنده ای از مشتقات نفت که یکی از موارد استفادۀ آن پوشش سطح راه هاست

معنی کلمه قیر در دانشنامه عمومی

قیر ماده ای است سیاه رنگ، چسبنده و خمیری شکل که در عایق کاری رطوبت و ساخت آسفالت کاربرد دارد. قیر انواع گوناگونی دارد که هر یک از انواع آن، دارای کاربرد خاصی است. قیر از مشتقات نفت است و اغلب در پالایشگاه نفت تولید می شود.
قیر یک هیدروکربن متراکم، بسیار چسبناک و برگرفته از نفت است که به دو نوع اصلی طبقه بندی می شود:
• قیر طبیعی که در زیر تپه ها و دریاچه های نفتی یافت می شود
• قیر تصفیه شده حاصل از ته نشینی نفت خام است
این ماده به رنگ سیاه تا قهوه ای تیره است و در سولفید کربن و تتراکلرید کربن کاملاً حل می شود. قیر در دمای محیط، جامد است. اما با افزایش دما، به حالت خمیری درمی آید و پس از آن مایع می شود. کاربردهای اصلی قیر به علت وجود دو خاصیت مهم این ماده است:
• نفوذناپذیری در برابر آب؛
• چسبندگی
قیر حاوی ۲ درصد اکسیژن، ۱۱ درصد هیدروژن و ۸۷ درصد کربن است.
همان طور که گفته شد، این محصول یک هیدروکربن با وزن مولکولی بالا شامل روغن، رزین و آسفالتین است. وجود ۵ تا ۳۰ درصد آسفالتین در قیر باعث سختی قیر می شود.
قیر به دو روش تولید می شود:
• اجرای مستقیم
• دمیدن هوا که براساس فرایند مقطعی یا ادامه دار انجام می شود
قیر عمدتاً در ساخت و سازها، راه سازی، عایق کاری جاده ها، آسفالت کردن خیابان ها یا عایق بندی پشت بام ها استفاده می شود. این محصول با توجه به فرآیندهای مختلف تولید به انواع و درجه های مختلف و آزمایش های فیزیکی نظیر تست نفوذ، تست گرانروی ( ویسکوزیته ) ، تست نقطه اشتعال، تست حلالیت، تست نقطه نرم شدن، تست انعطاف پذیری و موارد دیگر تقسیم می شود.
لازم است ذکر شود که برخی از این طبقه بندی ها براساس نتایج آزمایشات انجام شده روی قیر و برخی دیگر براساس نوع پالایش و مراحل انجام شده بر روی قیر صورت گرفته اند.
در زیر موارد کار برد قیر بررسی شده است:en:Asphalt#Modern use
• روکش سطحی
• ماکادام نفوذی
• مخلوط های سرد ماشینی
• درز بندی با مخلوط معلق
• اندود سطحی
• اندود تقویتی
• تحکیم خاک - درجا
• غبار نشانی
• تثبیت شن های روان
• حفاظت فرودگاه ها و تأسیسات
• مالچ های ساختمانی
• مالچ های کشاورزی
• تولید باران مصنوعی
• مالچ های راه وآهن
• مالچ عایق بندی
قیر (فارس). قیر، مرکز شهرستان قیر و کارزین در استان فارس می باشد.
علت نامیدن این شهر به نام قیر مربوط به دوره سلجوقیان و قلعه پرگان، نشانگر حاکمیت آنان بر این محدوده جغرافیایی است. همچنین قیر در زبان پهلوی به معنی مرز است و علت این نامگذاری قرار گرفتن این شهر بر روی مرز گرما و سرما است به نحوی که ۱۰ کیلومتر از شمال قیر، آب و هوا سردسیری و کیلومتر به سمت جنوب قیر آب و هوا و طبیعت گرمسیری می شود.
روایت های دیگر نیز نسبت می دهند مانند جمعیت بسیار زیاد که چندان معتبر نیست. با توجه به آثار باستانی و تاریخی بجا مانده از عهد ساسانیان و قدمت این شهر نقل می کنند از دلایل انتخاب اسم «قیر» برای آن این است که در گذشته های دور نیز این شهر همواره دارای جمعیت زیاد و درخوری بوده است به طوری که نمای این شهر از دور به سیاهی و انبوهی می زده است و به همین دلیل نام قیر را برای آن برگزیده اند.
فرهنگ فارسی معین از کتاب راحه الصدور قیر را به زبان ترکی به معنی سرحد و ثغر مربوط می داند که محافظ سرحد مملکت و آن ظاهراً عنوانی بوده مثل قیر خان و مانند آن.
جمعیت این شهر طبق سرشماری سال ۱۳۹۵، برابر با ۲۰٫۰۱۰ تن بوده است.
شهر قیر سابقه ای نسبتاً کهن دارد و مورخان و سیاحانی همچون ابن حوقل بغدادی، اصطخری، ابن بلخی، مستوفی ودیگران بدین شهرستان اشاراتی داشته اند. نقش پارتی در فاصله ۳ کیلومتری قیر مربوط به دوره پارت ها و قلعه های به جامانده از زمان پیش از اسلام نشان دهندهٔ قدمت این شهر است. ( قلعهٔ شاپریون یا پرگون و قلعه گبری )
در ۲۱ فروردین سال ۱۳۵۱ شمسی زلزله ای به شدت ۶٫۸ در مقیاس ریشتر باعث تخریب گسترده این شهر تاریخی شد؛ و تعداد زیادی از مردم در این فاجعه عظیم جان باختند.
علاوه بر کشاورزی و باغداری شهر می توان به وجود سد سلمان فارسی قیر و کارزین ( سد قیر ) اولین سد بتنی قوسی وزنی ایران واقع در حدود ۲۰ کیلومتری شمال شرقی شهرستان قیر و کارزین و میدان های بزرگ گاز و ذخایر انرژی در منطقه اشاره نمود. محصولات خرمای این شهرستان نیز از لحاظ کمّی قابل توجه و به لحاظ کیفی از بهترین خرماهای منطقه است. [ نیازمند منبع]
• تفرجگاه و چشمه سرآسیاب، تفرجگاهی در فاصله پنجاه متری شرق شهرک الهادی شهر قیر واقع شده است.
• سنگ نگاره قیر و کارزین، در فاصله ۳ کیلومتری قیر مربوط به دوره پارت ها. این اثر در بین گردنه گلومشک و گردنه سم دلدل در جاده قیر - فیروزآباد قرار دارد.
• قلعه گبری: در فاصله ۵۵۰ متری شهر قیر، در دامنه کوه مشرف به شهر، قلعه ای که قدمت آن به قبل از اسلام و احتمالاً مربوط به دوران ساسانیان است.
• قلعه پرگان: علامه دهخدا در مورد این قلعه چنین آورده است مردم منطقه به آن قلعه پرگون یا پریون یا پریان نیز می گویند. این قلعه در دو کیلومتری شهر قیراست و هم اکنون به صورت تپه ای از دور در میانه دشت نمایان است. با وقوع زلزله ۱۳۵۱ ه‍. ش تعدادی از برجک های داخل قلعه که هنوز پابرجا بود ویران شد.
• مسجد کردشول
• مسجد و حمام قدیمی کارزین
• مقبره سید تاج الدین محمد
• امامزاده سبزپوشان
• قلعه شاه بربر
• آب انبارهای متعدد قدیمی
• مسجد بلال: در شرق قیر قدیم و فاصله ۵۰۰ متری غرب قلعه پرگان مخروبه ای است که به مسجد بلال معروف است. نقل می کنندکه فردی به نام بلال قبل از زلزله ۱۳۵۱ ه‍. ش هرروز در آن اذان می گفته ودارای شبستان و محراب بوده است.
• .
معنی کلمه قیر در فرهنگ معین
معنی کلمه قیر در فرهنگ عمید
معنی کلمه قیر در فرهنگ فارسی
معنی کلمه قیر در فرهنگستان زبان و ادب

معنی کلمه قیر در دانشنامه آزاد فارسی

قیر (bitumen)
در دو مفهوم به کار می رود: ۱. آمیزۀ ناخالصی از هیدروکربن ها، شامل نهشته هایی ازجمله نفت، آسفالت و گازِ طبیعی. گاهی این واژه به نوع نرمی از قیر منحصر می شود که در آسفالت به کار می رود. قیر جامد، که در طبیعت یافت می شود، ممکن است باقی ماندۀ تبخیر نفت باشد. چنانچه تبخیر از حوضچه یا دریاچه نفتی صورت گیرد، باقی مانده ممکن است دریاچۀ آسفالتی یا قیری تشکیل دهد، دریاچۀ قیری ترینیداد از این جمله است. در عهد باستان قیر را به جای ملاط، و در مصر برای مومیایی کردن به کار می بردند. ۲. ماده ای چسبناک و سیاه که در سرما سفت و در گرما مایع می شود و برای جلوگیری از نفوذ آب به منزلۀ پوشش بام و جاهای دیگر به کار می رود. در قدیم به عنوان عایق برای درزگیری کشتی های چوبی مورد استفاده بود.

معنی کلمه قیر در ویکی واژه

جسم جامد یا نیمه جامد به رنگ سیاه مایل به قهوه‌ای که چسبنده‌است و بر اثر گرما نرم و سیُال می‌شود.

جملاتی از کاربرد کلمه قیر

با جودش مشک قیر باشد چینی نه که چین حقیر باشد
الشبیکه (به عربی: الشبیکة) یک منطقهٔ مسکونی در تونس است که در استان قیروان واقع شده‌است. الشبیکه ۲٬۹۳۳ نفر جمعیت دارد.
گفت‌: وقت زندگی‌، اعمال تو؟ گفتمش چون دیگران پست و حقیر
زمین شد به کردار دریای قیر همه موجش از خنجر و گرز و تیر
رنگ شیر و قیر دارد دهر و از بیداد او موی من گشته چو شیر و روی من گشته چو قیر
سوخت جهان ز آه دل این فقیر محرمیی نی که شود دستگیر
هرچند که در کوی تو مسکین و فقیریم رخشنده و بخشنده چو خورشید منیریم
بودم چو خاک بر سر راهش بسی حقیر خاک حقیر را ز کرم احترام کرد
شده چون تو توانگر را خریدار فقیری کز گدایی نان ندارد
ز پیکان و از گرز و ژوپین و تیر زمین شد بکردار دریای قیر