قیامت کردن

معنی کلمه قیامت کردن در لغت نامه دهخدا

قیامت کردن. [ م َ ک َ دَ ]( مص مرکب ) کنایه از کارهای عجیب کردن و کارهای اعجاب انگیختن. ( برهان ) ( آنندراج ). زیاده از طاقت در کاری کمال نمودن. ( آنندراج ). هنگامه کردن. غوغا کردن. آشوب کردن. کاری سخت خوب یا سخت بد کردن :
قیامت میکنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن
مسلم نیست طوطی را در ایامت شکرخایی.سعدی.هیچ میدانی چه ها ای سروقامت میکنی
میکشی و زنده میسازی ، قیامت میکنی.محمدباقر ولد ابوعلی ( از آنندراج ).لحظه به لحظه در ستم غمزه او قیامتی
میکند و ز کافری نیست غم قیامتش.کمال خجندی ( از آنندراج ).

معنی کلمه قیامت کردن در فرهنگ معین

( ~ . کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) هنگامه به پا کردن ، کار بزرگ کردن .

معنی کلمه قیامت کردن در فرهنگ فارسی

شور و غوغا و هنگامه بر پا کردن : قیامت می کنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن مسلم نیست طوطی را در ایامت شکر خایی .

معنی کلمه قیامت کردن در ویکی واژه

هنگامه به پا کردن، کار بزرگ کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه قیامت کردن

شاهدان چمن ار پار قیامت کردند هر یک امسال به زیبایی صد چندان شد
چه بگویم چه قیامت کردند لیک از آن ترس که محصور شوند
سرو را با آن بلندی غیرت آید از قیامت کردنِ بالایِ پستش
تا تماشای قیام تو بقامت کردند عاشقان بر سر کوی تو قیامت کردند