قیافه. [ ف َ ] ( ع اِمص ) قیافة. تتبعاثر. ( اقرب الموارد ). پی جویی. رجوع به قیافه شناسی شود. || ( اِ ) مجموعه اندام و هیکل شخص. || چهره. سیما. صورت. ( فرهنگ فارسی معین ). - بدقیافه ؛ بدگل. بدصورت. زشت. - خوش قیافه ؛ خوشگل. خوش صورت. قشنگ. خوش هیأت. خوش هیکل. || حالت چهره که تحت تأثیر عوامل خارجی و انفعالات روحی و وضع مزاجی است : از قیافه اش پیدا بود آدم بدی است ، اما مؤدب حرف میزد. ( فرهنگ فارسی معین از چشمهایش بزرگ علوی ص 176 ). رجوع به قیافه شناسی شود.
معنی کلمه قیافه در فرهنگ معین
(فِ ) [ ع . قیافة ] ۱ - (اِمص . ) اثرشناسی . ۲ - (اِ. ) شکل ، صورت . ۳ - اندام شخص .
معنی کلمه قیافه در فرهنگ عمید
صورت، هیکل، و اندام شخص.
معنی کلمه قیافه در فرهنگ فارسی
پی شناسی، اثرشناسی، به معنی صورت وهیکل واندام شخص ۱ - ( اسم ) تتبع اثر پی جویی ۲ - ( اسم ) مجموعه اندام و هیکل شخص ۳ - چهره سیما صورت ۴ - حالت چهره که تحت تاثیر عوامل خارجی و انفعالات روحی و وضعی و مزاجی است : از قیافه اش پیدا بود که آدم بدی است اما مودب حرف میزد .
معنی کلمه قیافه در دانشنامه عمومی
قیافه (فیلم ۲۰۱۸). قیافه ( لهستانی: Mug ) یک فیلم به کارگردانی ماوگوژاتا شوموفسکا است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد.
معنی کلمه قیافه در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] پی شناسی، استناد به علامات و امارات ظاهری در الحاق بعض مردم به بعض دیگر و اثبات نسب را قیافه گویند. در مکاسب آورد: قائف به معنی کسی است که آثار را می شناسد و شباهتی را که بین پدر و پسر و بین دو برادر وجود دارد در می یابد. و مراد از قیافه الحاق بعض مردم به بعض دیگر و شناختن نسب است. حکم قیافه قیافه در صورتی که به مقتضای آن عمل گردد و حرامی بر آن مترتب شود حرام است اجماعاً. اما مجرد اعتقاد علمی یا ظنی به نسب شخصی دلیلی بر ] نیست.
۹۳ درصد ارتباط میان فردی را اشارات بدن تشکیل میدهد. در حالی که تنها ۷ درصد ارتباط میان فردی شامل گفتار است. بعضیها باور دارند که با نگاه کردن به حالت چهره و قیافه افرد میتوانند بهطور دقیق بگویند که شخص چه احساسی دارد.
صبا آن بی شعور بد قیافه نموده گوز جمهوری کلافه
گویی که جن نموده در اندام او حلول بیچاره از قیافه خود نیز رم کند
اباکه معمولاً خود را به شکل انسان تغییر قیافه میدهد یا خود را به صورت ترسناکی نمایان میکند. در استخدام عامیانه، هر منظر عجیب و غریب را اباکه یا باکمنو نام میدهند، حتی اگر اعتقاد نباشد که واقعاً اباکه باشد.
به عنوان مثال، یک اکوی نور؛ زمانی که یک فلش ناگهانی از یک نواختر، بر ابری از غبار کیهانی بتابد، بازتاب آن پس از مدت زمانی طولانیتر از یک مسیر مستقیم به بینندهٔ زمینی میرسد، در نتیجه این به صورت روال یکنواخت (نه یک فلش) دریافت میشود. به دلیل قیافههای هندسی آنها، بازتاب نور میتواند سبب ایجاد توهم حرکت ورای سرعت نور شود.
ریشه کلمه به واژه یونانی ἀνδρ- به معنی مرد (موجود نر، یا گاهی به معنی بشریت) برمی گردد که پسوند «نما» (شکل چیزی را داشتن یا شباهت به آن) به آن اضافه شده است. به طور معمول کلمه اندروید برای ارجاع به همه رباتهای انسان نما به کار میرود اگر چه گاهی برای ارجاع به رباتها با قیافه زنانه از کلمه «ژینوید» هم استفاده میشود.
در قسمت ۹ از فصل ۵، استیوی نیکس را به حدی بدقیافه نشان میدهد که همه یک بز را با او اشتباه میگیرند.
منگر به لفظ و معنیام ازکمبضاعتی تنگی برای قیافهتکرار بستن است
در آن قیافه گهی شادمان و گه محزون به صد دلیل به آثار عاشقی مشحون