معنی کلمه قِران در لغت نامه دهخدا
قرآن. [ ق ُرْ ] ( اِخ ) نام کتاب آسمانی مسلمانان که بر حضرت محمدبن عبداﷲ ( ص ) پیامبر اسلام نازل گردید. و در لفظ قرآن اختلاف است. برخی گوینداسم علم غیرمشتق است و مخصوص است به کلام خدا و همزه جزء حروف اصلی آن نیست ، ابن کثیر چنین خوانده و از شافعی نیز چنین روایت شده است. برخی دیگر گویند این لفظ مشتق است از «قرنت الشی بالشی ٔ» و قرآن نامیده شد زیرا در میان سور و آیات و حروف آن مقارنه وجود دارد. فراء گوید: قرآن مشتق است از قرائن و به هر تقدیر بدون همزه است و نون آن اصلی است. زجاج گوید این قول سهو و خطاست و سخن درست این است که همزه را برای تخفیف حذف کرده اند و حرکت همزه را به حرف ساکن پیش از آن منتقل ساخته اند. و آنها که قرآن را مهموز دانند نیز میان خود اختلاف دارند، برخی را عقیده بر این است که آن مصدر «قرأت » است و کتاب مقروء ( خوانده شده ) را قرآن ( خواندن ) خوانند از جهت تسمیه شی به اسم مصدر آن ، و برخی گویند آن وصف است بر وزن «فعلان » از ماده «قرء» بمعنی جمع. در کتاب اتفاق چنین آمده است.
قدم یا حدوث قرآن. اهل سنت گویند قرآن یا کتاب خدا که کلام خدا است مخلوق نیست و آن همان است که در مصحفهای ما نوشته شده و در دلهای ما نگاهداری گردیده و به زبانهای ما خوانده و به گوشهای ما شنیده میشود در حالی که آن کلام در مصحفها و دلها و زبانها وگوشها حلول نکرده است. زیرا سخن خدا از جنس حروف و اصوات نیست چه حروف و اصوات حادثند و کلام خدا صفات ازلی و قدیم است ، که با سکوت یعنی ترک تکلم با قدرت بر آن منافات دارد، بلکه سخن خدا صفتی است قدیم که به ذات حق پایدار است ، به لفظ می آید و شنیده میشود و با نقوش و اشکالی که برای حروف وضع شده و دلالت بر کلام خدا دارند نوشته میشود چنانکه گویند آتش جوهری است سوزنده که با لفظ از آن یاد میشود و با خامه آن را نویسند ولی این باعث نمیشود که حقیقت آتش صوت یا حرف باشد و تحقیق مطلب این است که هر چیز دارای وجودی است در ذهن ها و دارای وجودی است در نوشته. نوشته بر عبارت دلالت کند و عبارت بر آنچه در ذهن است و آنچه در ذهن است بر آنچه در خارج است پس هنگامی که قرآن را با صفتی از لوازم قدیم وصف کنیم مانند آنکه بگوئیم قرآن آفریده نیست مراد ما حقیقت وجود خارجی آن است و هنگامی که قرآن را با صفتی از صفات لازم مخلوقات وصف کنیم مراد ما از آن ، الفاظ منطوق و مسموع است چنانکه گویی من نیمی از قرآن را خوانده ام ، یا الفاظ خیالی است چنانکه گوئی قرآن را از بر کردم یا مراد اشکال قرآن است چنانکه گویی کسی که وضو و طهارت ندارد حرام است که قرآن را لمس کند حال باید دید که کلام قدیم که صفت خدای تعالی است آیا رواست که شنیده شود. این مذهب اشعری است ولی ابواسحاق اسفرایینی آن را باور نداردو همین مختار شیخ ابومنصور است پس معنی این آیه «حتی یسمع کلام اﷲ« »حتی یسمع ما یدل علیه » است چنانکه گویند: دانش فلان را شنیدم ، پس موسی علیه السلام آوازی راشنید که بر کلام خدا دلالت داشت ولی چون بدون واسطه کتاب و فرشته بود به نام کلیم اختصاص یافت ، و گویند کلیمش خوانند چون برخلاف عادت از همه سو آواز را شنیدولی کسی که شنیدن کلام قدیم را روا دارد گوید موسی به لقب کلیم ملقب گشت از آن جهت که کلام ازلی را بی حرف و صوت شنید چنانکه ذات خدا در آخرت بی کم و کیف دیده میشود.