قوهی
معنی کلمه قوهی در فرهنگ معین
معنی کلمه قوهی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه قوهی
باکالیجار کوهی یا باکالنجار قوهی وزیر، سپهسالار، نایبالسلطنه و حاکم دورهٔ زیاریان در قرن پنجم هجری بود.
شیخ الاسلام گفت: که شیخ ادیب بوبکر قوهی بابوبکر فورک در مناظره بودند، کی خلوة مه یا خلطت؟ یکی گفت ازیشان:
پس از مرگ منوچهر در سال ۴۲۱ هجری پسرش، شرفالمعالی انوشیروان، به حکومت موروثی دست یافت و محمود غزنوی حکومتش را تثبیت کرد و برای این کمک پانصد هزار دینار باج طلب نمود. بیشتر این دورهٔ زمانی حکومت انوشیروان مقارن با سلطنت مسعود غزنوی است، که تازه جایگزین محمود شدهبود. در قلمرو انوشیروان به نام مسعود سکه ضرب میشد و خطبه میخواندند. آن گونه که بیهقی در کتابش آورده، در این زمان باکالیجار همهٔ کارها را انجام میداد و انوشیروان که در سنین نوجوانی بود، قدرتی نداشت. ابن اثیر نیز میگوید «ابوکالیجار بن ویهان القوهی» فرماندهٔ سپاهیان انوشیروان و ناپدری او بود.