قوت غالب
معنی کلمه قوت غالب در فرهنگستان زبان و ادب

قوت غالب

معنی کلمه قوت غالب در فرهنگستان زبان و ادب

{staple food} [تغذیه] غذایی که به طور معمول در یک جامعه بیش از سایر غذاها مصرف می شود

معنی کلمه قوت غالب در دانشنامه عمومی

خوراک اصلی، خوراک عمده، غذای اصلی یا قوت غالب ( به انگلیسی: Staple food, Food staple ) ، خوراکی است به میزان قابل توجهی در عموم مردم مصرف می شود. خوراک های عمده به طور معمول، بیشتر نیازهای غذایی بدن را تأمین می کنند.
به زبان ساده تر در هر منطقه به مادهٔ غذایی که ارزان و فراوان باشد، قوت غالب می گویند. خوراک های عمده بر اساس محل زندگی افراد گوناگون هستند.
بیشتر انسان ها، تنها با مصرف تعداد و میزان محدودی از خوراک های عمده، نیازهای انرژی خویش را تأمین می کنند.
خوراک های عمده شامل سه دستهٔ اصلی مواد آلی ازجمله کربوهیدرات، پروتئین و چربیها هستند. نمونه های خوراک عمده محصولات اساسی؛ معمولاً شامل ریشه برخی گیاهان، غلات، حبوبات، و دانه های دیگر هستند. خوراک عمده یک جامعه خاص ممکن است اغلب به عنوان رژیم هر روز، یا هر وعده غذایی خورده شود. معمولاً بیشتر غذاهای گیاهی جزء اصلی خوراک های عمده هستند این غذاها شامل غلاتی مانند گندم، جو، چاودار، ذرت، برنج، نشاسته یا سبزیجات ریشه ای مانند سیب زمینی، یام، تارو، و کاساوا هستند.
معنی کلمه قوت غالب در دانشنامه عمومی
معنی کلمه قوت غالب در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه قوت غالب

معنی کلمه قوت غالب در ویکی واژه

غذایی که به‌طور معمول در یک جامعه بیش از سایر غذاها مصرف می‌شود.

جملاتی از کاربرد کلمه قوت غالب

ندارم شکوه از سختی گیتی هما را قوت غالب استخوان است
کمابیش هر وعده غذایی مالایی با برنج خورده می‌شود، که این ماده غذایی قوت غالب غذا در بسیاری از فرهنگهای آسیایی است. اگر چه در هر وعده غذایی مالایی، انواع مختلفی از غذا وجود دارد، تمام آنها در همان وعده مصرف می‌شوند و برای چند وعده در نظر گرفته نمی‌شود. هر وعده غذای معمولی، شامل یک بشقاب برنج برای هر نفر روی میز می‌باشد. غذاها طوری در نظر گرفته می‌شوند تا بین همه به مقدار یکسان قرار داده شود و در کنار هر غذا یک قاشق گذاشته می‌شود.
شوق را بر صبر قوت غالب است عقل را با عشق دعوی باطل است
با اوحدی آن قوت غالب که تو دیدی یک باره فنا گشت چو ایشان غلبوه