قوانین. [ ق َ ] ( ع اِ ) ج ِ قانون. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) : نندیشم از ملوک و سلاطینش دیگر کنم رسوم و قوانینم.ناصرخسرو.رجوع به قانون شود.
معنی کلمه قوانین در فرهنگ معین
(قَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ قانون .
معنی کلمه قوانین در فرهنگ عمید
= قانون۱
معنی کلمه قوانین در فرهنگ فارسی
جمع قانون
جملاتی از کاربرد کلمه قوانین
چه چنگ درزدهای در جهان و قانونش که از ورای فلک زهره قوانینی
ای ز آب تیغ تو تازه ریاحین ظفر وی بنور رأی تو روشن قوانین هنر
آن کهنه حریفی که گذارد ز لئیمی در بیع و شری جمله قوانین و سنن را
به قوانین مملکت بگرای با بزرگان مخالفت منمای
در قوانین و سنن
در حبلة الکمیت قوانینش بیداد سابق است و ستم تالی
سوندراوارما، قوانین نظریههای علمی و چیزهای دیگر
بشوی دل ز قوانین عقل و دین جامی که سر عشق بدینها نمی شود مدرک
ازرقی هروی - رحمة الله علیه - در قواعد شعر ماهر بود و بر قوانین علم و حکمت کامل ممدوح او را عارضه ای حادث شد که قوت مباشرت ساقط گشت اطبا از معالجه آن عاجز آمدند.