قهره

معنی کلمه قهره در لغت نامه دهخدا

( قهرة ) قهرة. [ ق َ هَِ رَ ] ( ع ص ) کم گوشت. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ): فخذ قهرة؛ ران کم گوشت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
قهرة. [ ق ُ هََ رَ ] ( ع ص ) سوزن کلان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || زن بدکار و بدعمل و نابکار. ( ناظم الاطباء ). شریره : امراة قهرة؛ ای شریرة. ( اقرب الموارد ). ج ، قُهَرات. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
قهرة. [ ق ُ رَ ] ( ع اِمص ) اضطرار. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). اخذته قُهْرَةً؛ ای اضطراراً. ( اقرب الموارد ). قوت و زور. ( ناظم الاطباء ).
قهره. [ ق ُ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مهران بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان ، سکنه آن 1300 تن. آب آن از قنات و چشمه. محصول آن غلات دیمی ، لبنیات ، انگور، صیفی و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. این ده در دو محل بفاصله 2500 گز واقع شده و قهره بالا و پائین نامیده میشوند. سکنه ٔبالا 800 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه قهره در فرهنگ فارسی

دهی از دهستان مهران بخش کبودراهنگ شهرستان همدان .

جملاتی از کاربرد کلمه قهره

زَهرهٔ ما را مبر از قهرها با نیکویی ما اگر نیکیم و گر بد هم بدان در می‌رویم
مهرها را جمله جنس مهر خوان قهرها را جمله جنس قهر دان
قهرهای خدا ندارد حد دوزخی را بلا بود سرمد
زان تقاضا گر بیاید قهرها تا کنی ایثار آن سرمایه را
لقمه‌های بی‌زحمت‌، قهرهای یزدانی است کاندربن جهان گردد، هریک اژدری پیچان
گر وفا کنی شاید ورجفا کنی باید قهرهات مستحسن لطفهات محبوبست
لم یذر فی الرؤس من عقل قهره للعقول باللمخات
قهرها در لطفها باشد دفین گوش کن اُمِلْی لَهُمْکَیْدی مَتین
سعیی بکن ، که یابم از این قهرها خلاص لطفی بکن ، که گردم از این رنجها رها
آن گه پسر گفت: اکنون بخواری و فرو مایگی در شو در مدینه تا بدانی که عزّ خدای راست و رسول را و مؤمنان را. قال اللَّه تعالی: وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ فعزّة اللَّه قهره من دونه، و عزّة رسوله اظهار دینه علی الادیان کلّها، و عزّة المؤمنین: نصره ایّاهم علی اعدائهم. و قیل: عزّة اللَّه: الرّبوبیّه، و عزّة الرّسول: النبوّة، و عزّة المؤمنین: العبودیّة. و قیل: عزّة اللَّه: الولایة، لقوله تعالی: «هُنالِکَ الْوَلایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ» و عزّة الرّسول: الکفایة لقوله: «إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ»: و عزّ المؤمنین: الرّفعة و الرّعایة، لقوله: وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ؟ و جمیع ذلک للَّه فعزّة القدیم، للَّه صفة و عزّ الرّسول و عزّ المؤمنین للَّه فعلا و منّة و فضلا. فاذا للَّه العزّة جمیعا و یقال: لا عزّ الّا فی طاعة اللَّه، و لا ذلّ الّا فی معصیة اللَّه و ما سوی هنا فلا اصل له.