قهرمانی

قهرمانی

معنی کلمه قهرمانی در لغت نامه دهخدا

قهرمانی. [ ق َ رَ ] ( حامص ) کار و عمل قهرمان. فرمانروایی. || کارفرمایی. || پهلوانی. دلیری. ( فرهنگ فارسی معین ) :
آن تیغزنان بقهرمانی
بر شاه کنند پاسبانی.نظامی.|| نگهبانی. محافظت. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه قهرمانی در فرهنگ فارسی

۱ - فرمانروایی ۲ - کارفرمایی : اگر اشتر و اسب و استر نباشد کجا قهرمانی بود قهرمان را ۳ ? - پهلوانی دلیری ۴ - نگهبانی محافظت .

معنی کلمه قهرمانی در فرهنگستان زبان و ادب

{championship} [ورزش] کسب عنوان نخست در یک رویداد ورزشی
{heroic} [هنرهای نمایشی] مربوط و منسوب به قهرمان

معنی کلمه قهرمانی در دانشنامه عمومی

در ورزش، یک قهرمانی رقابتی است که در آن هدف تعیین این است که کدام فرد یا تیم قهرمان است.

معنی کلمه قهرمانی در ویکی واژه

eroico

جملاتی از کاربرد کلمه قهرمانی

ای به هر جایی ز دانش قهرمانی مر تو را از پی روزی خلقان هر ضمانی مر تو را
آب‌باد قهرمانی، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان بافت در استان کرمان ایران است.
اگر قهرمان هنر عقل باشد تو اندر هنر عقل را قهرمانی
۱ قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا در سال ۲۰۱۲
همیشه تا بدین فیروزه گون کاخ کند خورشید تابان قهرمانی
گر ز قهر ایزدت خوفست، چون دست تو باشد جهد کن تا : بر تو شهوت را نباشد قهرمانی
بجز رسم مفیدت کس نکرده ست به گنج آفرین بر قهرمانی
بود در عهد کیان رسمی که باید شهریار بر عدو هر سال قهر قهرمانی داشتن
این باشگاه سابقهٔ قهرمانی در لیگ دسته ۱ کویت را دارد.
قهرمانی را که خون صد هزاران ریخته‌ست ز آتش اقبالِ سرمد دود از جانش برآر
معربد نباشم که نیکو نباشد که می را بود جز خرد قهرمانی
وان تیغ‌زنان به قهرمانی بر شاه کنند پاسبانی
ز حرص برافشاندن مال جودت به زایر دهد هر زمان قهرمانی