قنوط

معنی کلمه قنوط در لغت نامه دهخدا

قنوط. [ ق ُ ] ( ع مص ) مأیوس و ناامید شدن. ( از اقرب الموارد ). نومید شدن. ( منتهی الارب ) ( ترجمان عادل ترتیب جرجانی ). قَنَط.قَناطة. ( اقرب الموارد ). || ( اِمص ) ناامیدی. نومیدی. نمیدی. حرمان. یأس. ( یادداشت مؤلف ).
قنوط. [ ق َ ] ( ع ص ) نومید. قانط. قَنِط. ( اقرب الموارد ) : و ان مسه الشر فیؤس قنوط. ( قرآن 49/41 ).

معنی کلمه قنوط در فرهنگ معین

(قُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ناامیدی ، ناامید شدن .

معنی کلمه قنوط در فرهنگ عمید

۱. ناامید شدن.
۲. ناامیدی.

معنی کلمه قنوط در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) ناامید شدن ۲ - ( اسم ) ناامیدی : عدم رجا در این مقام باعث یاس و قنوط باشد .

معنی کلمه قنوط در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قَنُوطٌ: بسیار ناامید - همواره نامید (قَنُوطٌ هم صفت مشبهه است وهم صیغه مبالغه )
ریشه کلمه:
قنط (۶ بار)
عده ای می گویند «قَنُوطْ» از مادّه «قُنُوط» به معنای انسان نومید است و با «یَئُوسْ» یک معنا دارد. بعضی هر دو را به یک معنا (برای تأکید) دانسته اند. و بعضی «قَنُوط» را به معنای ظاهر ساختن وجود نومیدی در چهره و در عمل دانسته اند. مرحوم «طبرسی» در «مجمع البیان» گفته: «قَنُوط»، «نومیدی از رحمت» است. ولی آنچه از موارد استعمال واژه «قَنُوط» در قرآن مجید به دست می آید، این است که «قَنُوط» و «یَئُوسْ» تقریباً در یک معنا به کار می رود.

معنی کلمه قنوط در ویکی واژه

ناامیدی، ناامید شدن.

جملاتی از کاربرد کلمه قنوط

وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ پیغامبران را که فرستادیم، بشارت و نذارت را فرستادیم. دوستان را بشارت می‌دهند ببهشت، و بیگانگان را بیم میدهند بدوزخ، و بر پیغامبران بیش از تبلیغ رسالت برین وجه نیست، اما انزال‌ آیت و توفیق هدایت جز خاصّیّت الهیت ما نیست، و کس را با ما در آن مشارکت و معاونت نیست. فَمَنْ آمَنَ ای صدق، وَ أَصْلَحَ العمل، فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ خوف القنوط، وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ حزن القطیعة.
گفت شاها بی قنوط عقل نیست گر تو فرمایی عرض را نقل نیست
الایة فیه اشارة الی حالتی الاقبال علی اللَّه و الاعراض عن اللَّه فالمقبل علی اللَّه مشتغل بطاعته مشتعل فی معرفته و المعرض عن اللَّه منقبض عن عبادته معترض علیه فی قسمته و قضیّته فهذا سبب وصاله و ذاک سبب هجره و انفصاله. این دو دریای مختلف یکی فرات و یکی اجاج، مثال دو دریاست که میان بنده و خداست یکی دریای هلاک دیگر دریای نجات، در دریای هلاک پنج کشتی روانست: یکی حرص دیگر ریا سدیگر اصرار بر معاصی چهارم غفلت پنجم قنوط، هر که در کشتی حرص نشیند بساحل حبّ دنیا رسد هر که در کشتی ریا نشیند بساحل نفاق رسد، هر که در کشتی اصرار بر معاصی نشیند بساحل شقاوت رسد، هر که در کشتی غفلت نشیند بساحل حسرت رسد، هر که در کشتی قنوط نشیند بساحل کفر رسد. امّا دریای نجات در وی پنج کشتی روانست. یکی خوف دیگر رجا سدیگر زهد دیگر معرفت پنجم توحید، هر که در کشتی خوف نشیند بساحل امن رسد هر که در کشتی رجا نشیند بساحل عطا رسد، هر که در کشتی زهد نشیند بساحل قربت رسد، هر که در کشتی معرفت نشیند بساحل انس رسد، هر که در کشتی توحید نشیند بساحل مشاهدت رسد.
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ دو نام‌اند از رحمت و تأکید را بدو لفظ مختلف بر هم داشت چنانک ندمان و ندیم و لهفان و لهیف و سلمان و سلیم. و مثله قوله تعالی یَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ. امیر المؤمنین علی (ع) گفت: الرحمن الرحیم ینفی بهما القنوط عن خلقه فله الحمد.»
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ» الآیة... القرآن شفاء من داء الجهل للعلماء، و شفاء من داء الشکّ للمؤمنین، و شفاء من داء النّکرة للعارفین، و شفاء من داء القنوط للمریدین و القاصدین، و شفاء من لواعج الشّوق للمحبین، و انشدوا:
میگوید جهاد فرومگذارید که اگر بگذارید بعذاب خدا رسید همانست که جای دیگر گفت إِلَّا تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلِیماً. و قیل التهلکة القنوط من رحمة اللَّه.
و عن ابن مسعود رض قال «الکبائر: الاشراک باللّه، و الامن من مکر اللَّه، و القنوط من رحمة اللَّه، و الیأس من روح اللَّه عز و جل.
رب العالمین فرا پی یکدیگر داشت تا بنده پیوسته میان خوف و رجاء روان بود. این خوف و رجا جفت یکدیگراند، چون با یکدیگر صحبت کنند از میانه جمال حقائق ایمان روی نماید. هر روشی که از این دو معنی خالی بود، یا امن حاصل آید یا قنوط و هر دو صفت کفار است، زیرا که امن از عاجزان بود و اعتقاد عجز در اللَّه کفر است و قنوط از لئیمان بود و اعتقاد لوم در اللَّه شرکت است. و نیز نه همه خوف از عقوبت باید و نه همه رجاء و انتظار رحمت و ترا این بمثالی معلوم گردد: چراغی که در وی روغن نباشد روشنایی ندهد، چون روغن باشد و آتش نباشد ضیاء ندهد، چون روغن و آتش باشد تا بلیته نباشد که هستی خود فدا کند تمام نبود.