قنسول

معنی کلمه قنسول در لغت نامه دهخدا

قنسول. [ ق ُ] ( معرب ، اِ ) رجوع به قنسل و کنسول و قونسول شود.

معنی کلمه قنسول در فرهنگ معین

(قُ ) (اِ. ) نک کنسول .

معنی کلمه قنسول در فرهنگ عمید

= کنسول

جملاتی از کاربرد کلمه قنسول

متحصنین مدتی در قنسولگری متحصن بودند تا اینکه در نتیجه اعتراضات سفارت انگلیس و شکایات متحصنین و مردم، سیف‌الدوله مستبد عزل گردید و ظهیرالدوله که مردی آزادی‌طلب و خیرخواه بود به‌جای او منصوب گردید.