قنادی

قنادی

معنی کلمه قنادی در لغت نامه دهخدا

قنادی. [ ق َن ْ نا ] ( حامص )شیرینی پزی. || ( اِ ) قنادخانه. جای قندسازی. شیرینی فروشی. دکان شیرینی پز. رجوع به قناد شود.

معنی کلمه قنادی در فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] ۱ - (حامص . )شیرینی - پزی . ۲ - (اِمر. ) دکان قناد، دکان شیرینی - فروشی .

معنی کلمه قنادی در فرهنگ عمید

۱. پختن شیرینی، شیرینی پزی.
۲. فروختن شیرینی، شیرینی فروشی.
۳. (اسم ) مغازه ای که در آن شیرینی، خشکبار، شکلات، و مانند آن به فروش می رسد.

معنی کلمه قنادی در دانشنامه عمومی

قنادی (حرفه). شیرینی پزی یا قنادی ( به انگلیسی: Confectionery ) هنر تهیه شیرینی است که از مواد غذایی غنی از قند و کربوهیدرات محسوب می شود. تعریف دقیق شیرینی دشوار است. با این حال به طور کلی، شیرینی جات به دو دسته گسترده و تا حدودی همپوشان تقسیم می شوند: شیرینی های نانوایان و شیرینی های قندی.
آلاینده ها و رنگ های خوراکی در شیرینی جات می توانند به خصوص برای کودکان مضر باشند؛ بنابراین، آلاینده های شیرینی پزی، از جمله سطح بالای سرب، در ایالات متحده به 1 ppm محدود شده اند. اما در اتحادیه اروپا حداکثر مشخصی وجود ندارد.
آب نبات ها، به ویژه رنگ های زرد مانند تارترازین، E104 Quinoline Yellow WS و سانست یلو اف سی اف، محدودیت های زیادی در سراسر جهان دارند. به عنوان مثال تارتازین می تواند باعث واکنش های آلرژیک و آسم شود و در اتریش، آلمان و نروژ ممنوع شد. برخی از کشورها مانند انگلیس از صنایع غذایی خواسته اند که استفاده از این رنگ دهنده ها را به خصوص برای محصولاتی که برای کودکان به بازار عرضه می شود، حذف کنند.

معنی کلمه قنادی در دانشنامه آزاد فارسی

قنّادی
از مشاغل سنّتی در ایران. منظور از قنادی عملِ تهیه و پختِ انواع شیرینی و فروش آن است. کارِ قنادان، تا پیش از وفورِ قند و نبات و آب نبات و نُقل کارخانه ای، بیشتر تولید این اقلام بود. پس از ورودِ دو نوع قند بلژیکی و روسی به بازارِ ایران، رفته رفته کار قنادان به تولید شیرینی منحصر شد. اگرچه از لفظِ قنادی فقط تهیه و تولید انواع شیرینی سنتی (مانند زولبیا، بامیه، مسقطی و حلوا ارده و سوهان و انواع نان فرنگی چون کِیک و رولِت و نانِ خامه ای و جز آن ها) مراد می شود، در دکّان های قنادی انواع آجیل خشک نیز عرضه می شود. کارگاهِ شیرینی پزی معمولاً در محوطه ای جدا از محل فروش، زیرزمینِ دکّان یا محوطۀ پشتی آن یا در محلی دیگر، قرار دارد.

معنی کلمه قنادی در ویکی واژه

شیرینی - پزی.
دکان قناد، دکان شیرینی - فروشی.

جملاتی از کاربرد کلمه قنادی

دل معلق پر آتشست در بر من بدان صفت که قنادیل در بر محراب
و جناناً حوت قنادیل یاقوت علی قبه الزبرجد تدلی
تا خوانده ام که هیچ گره بی گشاد نیست تلخی فروش هجر تو قنادی من است
شب نشینان سحرخیز فلک را رای او شعله افروز قنادیل زوایا یافتم
قصاب گفته است به جای شکر کلام قنادی محله او ذوالفقار بود
بلورین قنادیلش افزون ز حصر چو رخشان کواکب، درین هفت قصر
بر این افراشته سقف مرصع قنادیل فروزان هم نماند
چه میخانه، روشن سپهری و در وی عیان از قنادیل نور کواکب
خور و ماه و پروین برای تواند قنادیل سقف سرای تواند
قلم شیرین و خط شیرین سخن شیرین و لب شیرین خدا را ای شکر پاره مگر طوطی قنادی