معنی کلمه قمی در لغت نامه دهخدا
قمی. [ ق ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به قم. اهل قم ، از مردم قم.
قمی. [ ق ُم ْ می / می ] ( اِخ )ابراهیم رضوی ملقب به صدرالدین بن سید محمدباقر. از علمائی بود که در اغلب علوم متداوله دست داشت. شرح المفاتیح و شرح الوافی از تألیفات اوست. سال وفات اومعلوم نیست. ( روضات الجنات ) ( ریحانةالادب ج 1 ص 468 ).
قمی. [ ق ُم ْ می ] ( اِخ ) اسماعیل بن محمد از علمای نحو و لغت است. او راست : 1-کتاب الهمز. 2- کتاب العلل. ( الفهرست ابن الندیم ).
قمی. [ ق ُ ] ( اِخ ) محمد ( آیت اﷲ حاج میرزا محمد فیض ). از علماء و مراجع بزرگ امامیه عصر اخیر. رجوع به فیض در همین لغت نامه و رجوع به انجم فروزان در تاریخ قم تألیف عباس فیض و رجال قم شود.
قمی. [ ق ُ ] ( اِخ ) محمد ( حاج میرزا... ) معروف به ارباب. از علمای امامیه عصر اخیر است. در جوانی برای تحصیلات دینی به عراق شد و به درس حاج میرزا حسن شیرازی و حاج میرزا حبیب اﷲ رشتی و آخوند خراسانی برفت و سپس بقم مراجعت کرد و او را تألیفاتی است. از آنجمله است : الاربعین الحسینیة که چاپ شده است. بسال 1341 هَ. ق. در شصت وپنج سالگی در گذشت. ( انجم فروزان در تاریخ قم عباس فیض و ریحانة الادب و رجال قم ).
قمی. [ ق ُم ْ می / می ] ( اِخ ) حسن رضوی. از علما بود. وی شرحی بر کفایة الاصول آخوند خراسانی بنام نهایت المأمول دارد. جلد دوم آن فقط شرح مبحث قطعو ظن در تهران به چاپ رسیده است. از نوشتن این کتاب به سال 1339 فراغت یافته است. ( ریحانة الادب ج 3 ).
قمی. [ ق ُم ْ می / می ] ( اِخ ) صدرالدین بن سید محمد باقربن محمدمهدی. از علمای امامیه اواسط قرن دوازدهم هجری است. در اصفهان نزد آقاجمال خونساری و شیخ جعفر قاضی و ملامیرزا شیروانی بتحصیل پرداخت و سپس به قم رفت و در فتنه افغان از قم به همدان و از آنجابه نجف هجرت کرد و بین سالهای 1150 و 1160 در سن شصت وپنج سالگی در گذشت. ( از ریحانة الادب ج 2 ص 168 ).
قمی. [ ق ُم ْ می / می ]( اِخ ) عباس ( حاج شیخ... ) ابن محمدرضابن ابوالقاسم. از علما و محدثان معروف عصر حاضر بود. در قم متولد شد و معلومات ابتدائی را در آن شهر فراگرفت و به سال 1316 هَ. ق. به نجف رفت و از محضر درس حاج میرزا حسین نوری محدث استفاده ها برد و در سال 1320 هَ. ق. پس از وفات استاد خود به قم مراجعت کرد آنگاه از قم به مشهد رفت و چندی در مشهد بسر برد و سرانجام به نجف رفت. تألیفات فراوانی دارد. او راست : 1- الانوار البهیه فی تواریخ الحجج الالهیة. 2-الباقیات الصالحات فی الادعیة و الصلوات المستحبات. 3- بیت الاحزان فی مصایب سیدة النسوان. 4- تحفة الاحباب. 5- التحفة الطوسیة. 6- الحکمة البالغة در شرح صد کلمه از کلمات امیرالمؤمنین. 7- الدرة الیتیمة فی تتمات الدرة الثمینة که شرح نصاب الصبیان معروف و تتمه شرح فاضل یزدی است. 8- الدرالنظیم فی لغات القرآن العظیم. 9- سفینة البحار و مدینة الحکم و الاَّثار که بمنزله فهرست و ملخص مجلدات بحار الانوار است. 10- شرح وجیزه شیخ بهائی. 11- علم الیقین که مخلص حق الیقین مجلسی است. 12- غایة المرام فی مختصر دارالسلام. 13- الفصول العلیة فی المناقب المرتضویة. 14- الفواید الرجبیة فیما یتعلق بالشهور العربیة. 15- الفواید الرضویة فی احوال العلماء الامامیة. 16- فیض العلام فی وقایع الشهور و عمل الایام. 17- فیض القدیر فیما یتعلق بحدیث الغدیر. 18- قرة الباصره فی تاریخ الحجج الطاهرة. 19- کحل البصر فی سیرة سیدالبشر. 20- الکنی والالقاب. 21- مختصر الشمایل ترمذی. 22- مفاتیح الجنان. 23- مقامات علیة که مختصر معراج السعادة است. 24- معراج الاخرة. 25- منتهی الامال فی مصایب النبی والاَّل. 26- نفثة المصدور. 27- نفس المهموم. 28- نقدالرسایل. 29- هدیة الاحباب. 30- هدیة الزایرین و غیر اینها که اغلب به طبع رسیده اند وی در 23 ذی الحجة سال 1359 هَ. ق. درگذشت و در نجف در جوار نوری استاد خود دفن شد. ( از الذریعة و ریحانة الادب و جلد دوم قم و روحانیت آقای عباس فیض ).