قمراء

معنی کلمه قمراء در لغت نامه دهخدا

قمراء. [ ق َ ] ( ع ص ) مؤنث اقمر. ( اقرب الموارد ). ماهتاب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || شب روشن با ماه. ( منتهی الارب ). لیلة قمراء؛ شبی ماهناک. ( مهذب الاسماء ). شبی بامهتاب. || اتان قمراء؛ خر ماده سپید مایل به تیرگی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) مرغی است. ( منتهی الارب ). طایر صغیر من الدخاخیل. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه قمراء در فرهنگ معین

(قَ ) [ ع - فا. ] ۱ - (ص . ) مؤنث اقمر، سفید مایل به تیره . ۲ - (اِ. ) ماهتاب .

معنی کلمه قمراء در ویکی واژه

مؤنث اقمر، سفید مایل به تیره.
ماهتاب.

جملاتی از کاربرد کلمه قمراء

انی وجدت امراه اوصفه تملکهم او قمراء محتجباء تحت حجاب الفکر