قمح
معنی کلمه قمح در فرهنگ معین
معنی کلمه قمح در فرهنگ فارسی
( اسم ) گندم . یا قمح احمر . گیاهی است از تیره گل میمون که یک ساله است و برگهایش متقابل و باریک و کشیده و سه گوش است . گلهایش زرد یا بنفش می باشند . گیاه مزبور غالبا انگل نباتات دیگر و موجب خشک شدن گیاهان می گردد . قمح اقمر را به نام سرخک نیز نامند قراموق تیلکی بغدادی .
معنی کلمه قمح در دانشنامه اسلامی
بلند کردن سر «قَمَحَ الْبَعیرُ: رَفَعَ رَأْسَهُ» . مُقْمَح به معنی سر بالا گرفته شده است اگر به گردن کسی زنجیر پیچند تا به چانهاش برسد سرش قهراً بلند میشود و قدرت پائین آوردن آن را ندارد معنی آیه در «ذقن» گذشت. این کلمه فقط یکبار در قرآن مجید یافته است.
معنی کلمه قمح در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه قمح
آبل القمح (به عربی: آبل القمح) روستایی فلسطینی بود که نزدیک مرز لبنان و در شمال صفد واقع شده بود.
قد فضضتم نحو قمح هائما ثم خلیتم نبیا قائما