قلک

قلک

معنی کلمه قلک در لغت نامه دهخدا

قلک. [ ق ُل ْ ل َ ] ( اِ ) صورتی از غولک و کولک. کوزه سفالین که بر سر سوراخی باریک دارد که مسکوک در آن فروتوان ریخت و جز با شکستن کوزه بیرون نتوان کرد و کودکان پولهای خود در آن ذخیره کنند و پس از پرشدن کوزه بشکنند و بیرون آرند. رجوع به غلک شود.

معنی کلمه قلک در فرهنگ معین

(قُ لَّ ) (اِ. ) = غلک : ظرفی که کودکان پول خود رادر آن اندازند، جمع کنند.

معنی کلمه قلک در فرهنگ عمید

ظرفی با سوراخ تنگ که در آن پول پس انداز می کنند.

معنی کلمه قلک در فرهنگ فارسی

( اسم ) ظرفی گلین یا فلزی که کودکان پول خود را در آن اندازند و جمع کنند .

معنی کلمه قلک در دانشنامه عمومی

قُلَک یا غُلَک یا بانک خوکی گرته برداری از ( به انگلیسی: Piggy bank ) کوزه ای سفالین یا صندوقچه ای فلزی و معمولا باشکل و طرح دار است که بر سرش سوراخ دراز و باریکی دارد و از آن، در آن سکه یا اسکناس را برای انباشتن می ریزند. در نوع سفالین آن معمولاً جز با شکستن نمی توان پول ها را از درون غلک بیرون آورد. معمولا کودکان آن را برای پس انداز پول هایشان به کار می برند.
در قدیم گاه برای ساختن قلک سر کوزه ای را چرم می گرفتند و سوراخی در آن ایجاد می کردند و راهداران ( گمرک ) پول یا زری را که از مردم می گرفتند در آن می ریختند. در برخی مزارها یا بقعه ها هم از آن برای جمع کردن خیرات و نذورات استفاده می شده است.
در افکار عمومی، این تفکر وجود دارد که شکم بزرگ خوک ها بدین خاطر است که خوک ها حیواناتی هستند که در بدن خود غذا را ذخیره می کنند. در کاریکاتورها نیز چون خوک ها حیوانات چاقی هستند از آن ها برای تشبیه انسان های ثروتمند استفاده می شود. در گذشته نیز قلهک ها را به شکل خوک می ساختند که امروزه در میان مردمان جهان نیز اینگونه ساخته می شوند. در گذشته به علت گرانی فلزات در خانه ها ابزارها با خاک رس پیگ ( به انگلیسی: Pygg ) ساخته می شدند. زنان خانه دار برای پنهان کردن پول ها، آن ها را در ظروفی قایم می کردند که در آن زمان از جنس پیگ ساخته شده بودند. بدین ترتیب بعدها به علت تشابه واژه پیگ "Pygg" و پِگ "Pig"، استفاده از پِگ به معنای خوک گسترش یافت. تمامی ظروف خانه ها طی سده ها جنس آن ها تغییر کرد. اما قلک ها همچنان از جنس پیگ ساخته می شدند. در زبان فارسی بانک خوکی گرته برداری از "Piggy bank" است.

معنی کلمه قلک در ویکی واژه

salvadanaio
غلک: ظرفی که کودکان پول خود رادر آن اندازند، جمع کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه قلک

ساز طرب محفل اقبال شکست است جامی‌که شنیدی تو قلک بر سر جم زد
عشق در شور است و دایم در سرور عقلک بیچاره را در غم نگر
عقلک شبهه طلب که با دو ورق علم دمدمه می کرد در جدال حقیقت
فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ القیناهم فی البحر. قیل بحر قلزم، و قیل هو بحر من وراء مصر یقال له اساف و قیل النیل. فَانْظُرْ یا محمد بعین قلبک و تدبّره بعقلک تعلم انّ من کفر باللّه و کذّب رسله فمصیره الی الهلاک و النّار، و حذّر قومک فانّک منصور علیهم.
جوش نفس بود، می اعتبار قلقلکی‌کرد و ز مینا گذشت
بهر جمعیت خدام مزارش هر صبح فکند سیم کواکب فلک اندر قلک
ستاده هفت قلک بر فراز یکدیگر زشخص معنی تو بیش تا کمر نرسند
گر دست من بگیری گردد قلک غلامت مه چون کمال گیرد آرندش اعتباری
یکی ملک اجلال را جم عادل یکی قلک اقبال را یم واهب
سرّی که زسر فرشته زان بی خبر است ای عقلک بی عقل چه جای عقل است
فریره که به ستم‌دیدگان اختصاص دارد و بر اساس تجربه خود در کمک به بزرگسالان برزیلی برای خواندن و نوشتن، تحلیل دقیق طبقه مارکسیست را در کاوش در رابطه بین استعمارگر و استعمارشده گنجانده‌است. فریر در این کتاب، آموزش سنتی را «الگوی آموزش بانکی» می‌نامد، زیرا با دانش‌آموز به‌عنوان ظرفی خالی رفتار می‌کند که باید مانند قلک با دانش پر شود. او استدلال می‌کند که آموزش باید با یادگیرنده به‌عنوان یک هم‌ساز دانش رفتار کند.