قلم نی

معنی کلمه قلم نی در فرهنگ معین

( ~ . نِ ) (اِمر. ) قلمی که از ساقة نی تراشند و برای خوش نویسی به کار برند.

معنی کلمه قلم نی در ویکی واژه

قلمی که از ساقة نی تراشند و برای خوش نویسی به کار برند.

جملاتی از کاربرد کلمه قلم نی

بود روحش قلم صنع ازل گر قلم نیست قلمزن چه خلل
اسب و شب و صحرا، شمشیر و نیزه و کاغذ و قلم نیز مرا می‌شناسند.
خلیفه فاطمی المعز لدین الله، قلمی خواست که دست یا لباس او را لکه دار نکند، جوهر را در مخزنی نگه داشته و اجازه دهد بدون نشتی وارونه نگه داشته می‌شد. همچین قلم نیز به او ارائه شد.
گفت قلم نیست عصا نیز نیست هست کلید در گنج حکیم
بلک معنی آن بود جف القلم نیست یکسان پیش من عدل و ستم
قلم نیستی به من در کش که گرفتارم و اسیر امروز
جز درختان نیست این خط را قلم نیست این خط را جز از دریا دوات
خود از وی غیر نامی در قلم نیست بجز اعیان ثابت در عدم نیست
رانده‌اند روز ازل، بر ما بناکامی، قلم نیستم، کام دل آخر تا به کی رانی مرا؟
این نبات از کدام شهر آرند تو قلم نیستی که نیشکری
بر زبان قلم نیاید راست آنچه از شوق در ضمیر من است
زان شاه که او را هوس طبل و علم نیست دیوانه شدم بر سر دیوانه قلم نیست