قطیع
معنی کلمه قطیع در فرهنگ معین
معنی کلمه قطیع در فرهنگ عمید
۲. قسمت اول شب.
۳. [جمع: اقاطع] آنچه از درخت بریده شود، شاخۀ درخت.
۴. نظیر، همتا.
معنی کلمه قطیع در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - گله گوسفندان رمه گاوان جمع : اقطاع قطعان قطاع جمع الجمع : اقاطیع ۲ - تازیانه جمع : قطعائ ۳ - شاخی که از آن تیر سازند جمع : قطعان اقطعه قطاع ۴ - آنچه از درخت بریده شود و زود آتش گیرد ۵ - بخش اول شب ۶ - مانند همتا .
معنی کلمه قطیع در ویکی واژه
آن چه از درخت بریده شود.
بخش اول شب.
همانند، همتا.
جملاتی از کاربرد کلمه قطیع
تقطیع: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلان
یک حرف بیش نبود، تقطیع بحر ایجاد چون موج هر چه گفتیم تکرار می نماید
عدوت اگر چه بصورت ران و بی معنیست عجب مدار که موزون شود گه تقطیع
تقطیع: مقلوب کل مجنح
تقطیع: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
تقطیع: مفتعلن مفتعلن فاعلات
تقطیع: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع
که پور قطیع است فرمانگذار به جای تو در آن خجسته دیار
تقطیع: مفتعلن فاعلات مفتعلن فاعلات