قطع
معنی کلمه قطع در فرهنگ معین
( ~ . ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - برش ، پاره . ۲ - اندازة طول و عرض چیزی . ۳ - جزم ، یقین .
معنی کلمه قطع در فرهنگ عمید
۲. متوقف شدن.
۳. قطع شده.
۴. اندازۀ طول و عرض.
۵. (ادبی ) در عروض، اسقاط یک حرف از آخر و تد مجموع چنان که از مستفعلن مستفعل باقی بماند و مفعولن به جایش بگذارند.
۶. پیمودن، طی کردن.
* قطع کردن: (مصدر متعدی ) بریدن، جدا کردن چیزی از چیز دیگر.
معنی کلمه قطع در فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع قطعه .
معنی کلمه قطع در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه قطع در دانشنامه آزاد فارسی
(در لغت به معنی بریدن) اصطلاحی در عروض، از زحاف های عروضی. افتادن حرف ساکن وتد مفروق آخر و ساکن شدن حرف متحرک پیش از آن؛ چنان که «ن» از مستفعلن بیفتد و «ل» ساکن شود که به جای مستفعلِ باقی مانده مفعولن گذارند و «ن» از متفاعلن بیفتد و «ل» ساکن شود و به جای متفاعلِ باقی مانده فعلاتن گذارند. رکنی که تحت زحاف قطع قرار گیرد، مقطوع گویند.
قطع (اصول فقه). قَطْع (اصول فقه)
(در لغت و اصطلاح به معنای انکشاف کامل و مرادف با علم و یقین) اصطلاحی در اصول فقه. مجتهد در مقام استنباط حکم شرعی، یا «قطع» دارد یا «ظنّ» و یا «شک». حجّیت یعنی اعتبار قطع، ذاتی است، یعنی نه می توان به عقل، اعتبار بخشید و نه می توان اعتبار را از آن گرفت. این را بالبداهۀ عقل درک می کند، زیرا عقل می گوید وقتی انسان به چیزی یقین پیدا کرد، باید به یقینش، ترتیب اثر دهد.
قطع (نسخه شناسی). قَطْع (نسخه شناسی)
اصطلاحی در نسخه شناسی به مفهوم اندازۀ کتاب، یا نشریه، از لحاظ طول و عرض. در آغاز پیدایش صنعت چاپ اندازه های موسوم در قطع کتاب های چاپی همان اندازه های موسوم در قطع نسخه های خطی بود. آلدوس مانوتیوس (۱۴۵۰ـ ۱۵۱۵ م)، چاپگر ونیزی، نخستین کسی بود که به منظور استفاده بیشتر از کاغذ و کاهش هزینۀ چاپ قطع خاصی را ابداع کرد که به قطع وزیری امروزی نزدیک است. در اروپا قطع کتاب با تعداد دفعاتی که ورق کاغذ در هنگام صحافی تا می خورد نام گذاری می شد. مثلاً Folio برای کاغذی که دوبار تا می خورد و چهار صفحه می شد و Octavo برای کاغذی که چهاربار تا می خورد و هشت صفحه می شد. در ایران قطع های متداول عبارت اند از بازوبندی، برابر ۲×۳ سانتی متر؛ بغلی، برابر ۴×۶ سانتی متر؛ جانمازی یا حمایلی، برابر ۸×۱۲ سانتی متر؛ رُقعی یا رُبْعی، برابر ۱۴×۲۲ سانتی متر؛ وزیری، برابر ۱۶×۲۴ سانتی متر؛ رَحْلی یا نیم ورقی، برابر ۲۲×۳۵ سانتی متر؛ سلطانی یا تیموری، برابر ۳۰×۵۰. کتاب هایی که برای پادشاهان نوشته می شد، بزرگ ترین قطع بود؛ از این رو، قطع سلطانی نام گرفت. چنان که طول و عرض کتاب در قطع رقعی مساوی (سطح کتاب مربع) باشد آن را خشتی گویند و کتاب هایی که عطف آن ها در عرض بوده، اصطلاحاً بیاضی نامیده می شوند. قطع جیبی بین رقعی و بغلی است و در دو اندازه است. قطع جیبی برای ۱۱×۱۶.۵ سانتی متر و جیبی پالتویی برابر ۱۲×۲۰ سانتی متر است. امروزه در همۀ جهان قطع وزیری متداول ترین است.
معنی کلمه قطع در دانشنامه اسلامی
قطع، در لغت به معنای بریدن و انکشاف کامل و نیز به معنای علم و یقین است.عالمان اصولی معمولا تعریف روشنی از قطع ارائه نداده و مفهوم آن را روشن فرض کرده اند؛ از این رو، در بسیاری از کتاب های اصولی، یا تعریفی از آن ارائه نشده، یا به آثار آن تعریف شده است.به هر حال، قطع عبارت است از: «اعتقاد جازمی که در نظر قاطع با واقع مطابق است»؛ بنابراین، شخص قاطع به درستی یا به غلط واقع را برای خود مکشوف می داند و به هیچ وجه احتمال خلاف در قطع خویش نمی دهد.
تعریف علم
با توجه به این که « علم » عبارت است از «اعتقاد ثابت مطابق با واقع»، معلوم می شود که علم اخص از قطع است و به همین دلیل، قطع را شامل علم، جهل مرکب و اعتقاد تقلیدی می دانند. در بعضی از کتاب های اصولی، قطع با علم و یقین مترادف دانسته شده است، اما محققان نظر اول را برگزیده اند.
نکته اول
با این که محققان اصولی تعریف بالا را برای قطع پذیرفته اند، اما در عمل، ظن اطمینانی را نیز جزء علم به حساب آورده اند، و از آن جا که علم، اخص از قطع است، با نام قطع عادی یا عرفی از آن بحث نموده اند.براساس این، قطع، به قطع حقیقی و قطع عرفی تقسیم شده است.
نکته دوم
...
[ویکی الکتاب] معنی قِطْعٍ: پاره ای - قطعه ای
معنی قُطِعَ: بریده شد
معنی قَطَّعَ: قطعه قطعه کرد - پاره پاره کرد( در اینجا استفاده از باب تفعیل برای نشان دادن کثرت است)
معنی قِطَعٌ: قطعه ها
معنی ﭐقْطَعُواْ: قطع کنید
معنی مَقْطُوعٌ: قطع شده
معنی مَقْطُوعَةٍ: قطع شده
معنی مَجْذُوذٍ: قطع شده
معنی تَقْطَعُونَ: قطع می کنید
ریشه کلمه:
قطع (۳۶ بار)
(به کسر قاف) تکه و مقداری از شیء . با عائله خویش در قسمتی از شب برو. جمع آن قطع بر وزن عنب است. . در زمن قطعههای مجاور هم هست.
[ویکی فقه] قطع (علوم قرآنی). قطع، وقف به منظور انصراف از ادامه قرائت را می گویند.
«قطع» در لغت به معنای جداکردن و در اصطلاح همان وقف به منظور ختم قرائت است، نه شروع مجدد؛ به عبارت دیگر «قطع» انصراف از ادامه قرائت و به کار دیگری پرداختن است؛ لذا شایسته نیست وسط آیات انجام گیرد. اگر پس از قطع، قاری بخواهد قرائت را ادامه دهد، باید دوباره استعاذه بگوید.
معنی کلمه قطع در ویکی واژه
formato
بریدن، جدا کردن.
برش، پاره.
اندازة طول و عرض چیزی.
جزم، یقین.
جملاتی از کاربرد کلمه قطع
ماتم و سور جهان آینهٔ یکدگرند مقطع آه سحر مطلع دیوانگل است
قطع امید کرده نخواهد نعیم دهر شاخ بریده را نظری بر بهار نیست
نفس در قطع راه عمر عذر لنگ می نصیحت پیشرو باشد به وقتکارکاهل را