قطبش
معنی کلمه قطبش در فرهنگستان زبان و ادب

قطبش

معنی کلمه قطبش در فرهنگستان زبان و ادب

{polarization} [شیمی] تغییر شکل ابر الکترونی در اطراف هسته

معنی کلمه قطبش در دانشنامه عمومی

قطبش (موج ها). قُطبِش، قُطبیدگی، یا پُلاریزاسیون ( به انگلیسی: Polarization ) ، از ویژگی های اساسی امواج عرضی است که راستای نوسان موج را در صفحهٔ عمود بر جهت انتشار آن نشان می دهد. در الکترومغناطیس، قطبش یک موج الکترومغناطیسی ( مانند نور ) نشان دهندهٔ راستای بردارِ میدان الکتریکی آن است.
امواج، قطبش های متفاوتی دارند؛ قطبش بیضوی، دایره ای ( که حالت خاصی از قطبش بیضوی است. ) و خطی.
قطبش نور در طبیعت و زندگی روزمره، بی آن که متوجه باشیم، بسیار به چشم می خورد. مثلاً قطبش نور، اساس کار نمایش گرهای کریستال مایع یا همان اِل سی دی ( LCD ) است. مواد کریستال مایع، دارای این ویژگی هستند که با اِعمال ولتاژ، می توانند قطبش نور عبورکننده از خود را تغییر دهند.
امواج طولی ( مانند صوت ) قطبش ندارند، زیرا راستای نوسان و راستای پیشروی ( انتشار ) آن ها یکی است. در امواج عرضی ( مانند نور ) راستای نوسان میدان الکتریکی یکتا نیست و با قطبش تعیین می شود.
قطبش، عمود بر مسیر حرکت موج الکترومغناطیسی است. ممکن است میدان الکتریکی تنها در یک راستا نوسان کند ( قطبش خطی ) ، یا این که راستای نوسانش، مُدام تغییر کند ( قطبش چرخشی چپ گرد یا راست گرد ) .
در حالت کلی، قطبش امواج الکترومغناطیسی مسئله ای پیچیده است. مثلاً در فیبر نوری یا پرتوهای قطبیده ( پلاریزه ) در فضای آزاد، توصیف پلاریزاسیون موج پیچیده تر است، زیرا میدان ها، می توانند تا سه مؤلفه داشته باشند.
در مواد جامد، امواج صوتی می توانند به صورت عرضی باشند. در این حالت قطبش با مسیر تنش برشی در سطح عمود بر جهت انتشار در ارتباط است. این موضوع در زلزله شناسی اهمیت دارد. قطبش در علوم و تکنولوژی در رابطه با انتشار موج اهمیت دارد؛ مثل علوم نوری، مخابرات و رادار.
قطبش نور را می توان اندازه گرفت.
ساده ترین مثال برای قطبش، در امواج تخت ( مانند امواج الکترومغناطیسی، از جمله نور ) است. در امواج الکترومغناطیسی، میدان الکتریکی و مغناطیسی، عمود بر جهت انتشار و نیز عمود بر یکدیگر نوسان می کنند. در تعیین قطبش، بردار میدان الکتریکی یا مغناطیسی در نظر گرفته می شود. برای مثال، میدان الکتریکی یک موج الکترومغناطیسی هارمونیک ( تک فرکانس ) که در راستای محور z منتشر می شود، دو مؤلفهٔ هم فرکانس دارد که دامنه و فاز آن ها لزوماً یکسان نیستند.
از نظر ریاضی، میدان الکتریکی این موج این گونه نوشته می شود.
معنی کلمه قطبش در دانشنامه عمومی
معنی کلمه قطبش در دانشنامه آزاد فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه قطبش

معنی کلمه قطبش در دانشنامه آزاد فارسی

قُطْبِش (polarization)
قُطْبِش
خاصیتِ تابش های الکترومغناطیسیِ معیّن که به واسطه آن، راستا و بزرگیِ میدان الکتریکی مرتعش به نحوی به هم مرتبط می شوند. امواج نور عرضی اند؛ به این معنا که بُردارِ ارتعاشِ الکتریکیِ هر موج بر راستایِ انتشارِ آن عمود است. باریکه ای از نورِ ناقُطبیده دربردارندۀ جابه جایی امواج در راستای جهت گیری تصادفی بردارهای الکتریکی آن ها نسبت به محور انتشار است. نور با قُطبِشِ خطی شامل موج هایی است که جهتِ ارتعاشِ همۀ آن ها یکی است. در قُطبِشِ دایره ای، بردارِ الکتریکی با پیشرویِ موج در راستای انتشار به چرخش درمی آید. نور را می توان با عبور دادن از صافی هایی مثل بلورهای خاص، که ارتعاش را در یک صفحه و نه در صفحه های دیگر تَراگُسیل می کنند، قطبیده کرد.

جملاتی از کاربرد کلمه قطبش

(گروه‌های نقطه ای) ترک می‌کنند. از سی و دو کلاس بلوری، بیست و یک کلاس غیر متقارن هستند (مرکز تقارن ندارند). از این بیست و یک کلاس، بیست مورد از نوع پیزوالکتریسیته مستقیم هستند، که یکی دیگر از آنها کلاس مکعبی ۴۳۲ است. ده مورد از این بیست کلاس پیزوالکتریک قطبی هستند، یعنی دارای یک قطبش خود به خود، دارای دو قطبی در سلول واحد خود هستند و خاصیت پیروالکتریکی به نمایش می‌گذارند. اگر بتوان این دو قطبی را با استفاده از یک میدان الکتریکی معکوس کرد، گفته می‌شود این ماده فروالکتریک است. هر ماده دی الکتریک با استفاده از یک میدان الکتریکی، قطبی سازی دی الکتریک (الکترواستاتیک) ایجاد
خلوت نشین چرخ که قطبش لقب نهند از ذوق آن بچرخ درآید بسان چرخ
این پدیده قطبش در سال ۱۹۹۷ توسط شتاب‌دهنده ذرات ژاپنی تریستان مورد تأیید تجربی قرار گرفت.
در نتیجه یک قطبش در حین یک فرایند پیزوالکتریک به زیر لایه اعمال می‌شود. در واقع کل این اثر این است که قطبش زیرلایه فروالکتریک را به وسیلهٔ میدان مغناطیسی می‌توانیم کننترل کنیم. (اثر مگنتوالکتریک)
سلول‌های پاکلز صفحات موجی هستند که توسط ولتاژ کنترل می‌شوند. با استفاده از این سلول‌ها می‌توان قطبش یک پرتو عبوری را تغییرداد.
شامل یک منبع سیگنال (اُسیلاتور)، که موج حامل با فرکانس معیّنی تولید می‌کند و نیز فرایندی برای تغییر بعضی از خصوصیات موجِ حاملِ تولیدشده (مانند دامنه، فرکانس، فاز یا ترکیبی از این‌ها) بر اساس اطلاعات (صدا، تصویر و …) است. به این فرایند، مدولاسیون می‌گویند. فرستنده، موجِ حاملِ مُدوله‌شده را پس از تقویت به آنتن می‌دهد که آن را به یک موج الکترومغناطیسی تبدیل کند که می‌تواند از هوا و خلأ عبور کند (گاهی با یک قطبش مشخص).
با تغییر پارامترهای موج صوتی مانند دامنه، فاز، فرکانس، و قطبش می‌توان خواص موج نوری را مدوله کرد. برهمکنش نور و صوت همچنین امکان مدوله کردن زمانی و فضایی موج نوری را فراهم می‌آورد.
کریستال‌های قطبی بدون اعمال فشار مکانیکی نیز قطبی هستند. اثر پیزوالکتریک خود به خود بر اثر قدرت یا جهت قطبش یا هر دو آشکار می‌شود. از طرف دیگر کریستال‌های پیزوالکتریک غیرقطبی در اثر ایجاد دو قطبی فقط بر اثر اعمال فشار مکانیکی به وجود می‌آید. در این کریستال‌ها، تنش کریستال را از گروه غیرقطبی به گروه قطبی تبدیل می‌کند.
در زمانی که یک جفت الکترون-پوزیترون مجازی وجود دارند نیروی کولنی ناشی از میدان الکتریکی اطراف الکترون، باعث می‌شود که یک پوزیترون ایجاد شده جذب الکترون اصلی شود، در حالیکه الکترون ایجاد شده دفع می‌شود. این سبب چیزی می‌شود که به قطبش خلاء مشهور است. در حقیقت خلاء مانند یک رسانا با گذردهی نسبی دی‌الکتریک بیشتر از یک عمل می‌کند؛ بنابراین بار مؤثر یک الکترون در حقیقت کمتر از مقدار واقعی آن است؛ و بار با افزایش فاصله از الکترون کاهش می‌یابد.
برای یک محیط خطی، تنها عبارت اول این معادله مهم می‌باشد و قطبش به‌طور خطی با میدان الکتریکی تغییر می‌کند.
که مشابه با رابطه خطی بین قطبش و میدان الکتریکی یک موج به اضافه یک عبارت پذیرفتاری غیر خطی متناسب مجذور دامنه میدان خارجی می‌باشد.
هر دو قطبش دو قطب عالم گیر در شمالش بنات نعش صغیر
قطبشان صدر صفهٔ ملکوت که مقامش ز عرش برتر باد
آسمان چون آس و قطبش جان کامل آمده قطب عالم جان پاک صاحب دل آمده