قطاس

معنی کلمه قطاس در لغت نامه دهخدا

قطاس. [ ق ُ ] ( معرب ،اِ ) گاوی است بحری که دم او را بر گردن اسبان و بر سرهای علم بندند، و بعضی گویند گاوی است که در کوههای خطا میباشد. ( برهان ).

معنی کلمه قطاس در فرهنگ معین

(قُ ) [ معر - یو. ] (اِ. ) نام عام برای هر یک از پستانداران دریازی از راستة آب بازان .

معنی کلمه قطاس در فرهنگ عمید

= غژغاو

معنی کلمه قطاس در فرهنگ فارسی

( اسم ) نام عام برای هر یک از پستانداران دریازی از راسته آب بازان توضیح کلمات قطیس قاطوس غاطوس قطا نیز به عنوان مرادف قطاس به کار رفته اند .

معنی کلمه قطاس در ویکی واژه

نام عام برای هر یک از پستانداران دریازی از راستة آب بازان.

جملاتی از کاربرد کلمه قطاس

تا شهسوار چرخ قطاس از شعاع مهر خواهد بگردن فرس سبز رنگ کرد
به گردون مراین هفت وارونه طاس سمند سرافراز او را قطاس
مرصع شد به جوهرهای خوش لون قطاس فیل همچون ریش فرعون
جاه ترا سپهر سمندی بود که هست از آفتاب شعشعه در گردنش قطاس
آشفته سر به زلف سخن شانه کش شدم آوبختم کمیت قلم را به بر قطاس
تا کند مه، نور از خورشید تابان اقتباس تا ز نور صبح، بندد اشهب گردون قطاس
این لاجورد قبه که شد نامش آسمان بر توسن کمینه غلامت یکی قطاس
سر و ریش گلگون ز بهر اساس ببستند بر زین چو زنگ قطاس