قطار
معنی کلمه قطار در لغت نامه دهخدا

قطار

معنی کلمه قطار در لغت نامه دهخدا

قطار. [ ق ِ ] ( ع اِ ) یک رسته شتر. ( منتهی الارب ). القطار من الابل ، قطعة علی نسق واحد. ج ، قُطُر، قُطُرات. تقول : رأیت قطاراً من الابل و قُطُراً. ( اقرب الموارد ).شتران قطارشده و بر یک نسق رونده ، و در اصطلاحات الشعرا ده شتر فراهم آمده. ( آنندراج ). || و حالااطلاق آن بر جمعی از هر چیز کنند، و با لفظ بودن و کشیدن و بستن استعمال نمایند. ( آنندراج ) :
از گوزنان هست بر هامون گروه اندر گروه
وز کلنگان هست بر گردون قطار اندر قطار.امیرمعزی ( از آنندراج ).نبوده ست در کوچه لاله زار
شقایق بدین رنگ هرگز قطار.ملا طغرا ( در تعریف نی ، از آنندراج ).کاردلم به کودک شوخی فتاده است
کو همچو بیضه میشکند صد قطار دل.ملاطغرا ( از آنندراج ).به تار موی ببندد هزار زیبا را
چو گل فروش که گل را قطار می بندد.امیرخسرو ( از آنندراج ).ز شرزه شیران افکنده شد سپاه سپاه
ز زنده پیلان آورده شد قطارقطار.؟( از آنندراج ).|| مجموعه اطاقهایی که با لوکوموتیو پشت سر هم روی خطّ آهن حرکت کند. ترن . ( از فرهنگ فارسی معین ). || ج ِ قطرة. ( منتهی الارب ).
قطار. [ ق ُ ] ( ع اِ ) باران بزرگ قطره. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
قطار. [ ق َطْ طا / ق ُطْ طا ] ( اِخ ) نام آبی است معروف در عرب ، و گویا در نجد باشد. ( معجم البلدان ).
قطار. [ ق ِ ]( اِخ ) موضعی است میان واسط و بصره. ( منتهی الارب ).
قطار. [ ق ِ ] ( اِخ ) شهری است میان شیراز و کرمان. ( منتهی الارب ).
قطار. [ ق َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 49000 گزی جنوب خاوری مراغه و 16000 گزی شمال خاوری راه ارابه رو میاندوآب به شاهین دژ. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل مالاریایی است. سکنه آن 408 تن میباشد. آب آن از قوری چای و محصول آن غلات ، چغندر، کشمش ، بادام ، زردآلو و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قطار. [ ق َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان آجرلو ااز بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 56000 گزی جنوب خاوری مراغه و 24500گزی خاوری شوسه شاهین دژ به میاندوآب. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنه آن 125 تن میباشد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، نخود، بزرک و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه قطار در فرهنگ معین

(قَ ) [ ع . ] (اِ. )۱ - یک رشته شتر. ۲ - در فارسی نام وسیلة مسافربری ، ترن . ۳ - صف ، ردیف .

معنی کلمه قطار در فرهنگ عمید

= قَطر
۱. وسیله ای نقلیه، مرکب از چند واگن که بر روی خط آهن قرار دارد و به وسیلۀ لکوموتیو حرکت می کند، تِرَن.
۲. چند حیوان بارکش که آن ها را پشت سر هم ردیف کنند.
۳. ردیف.
۴. (موسیقی ) گوشه ای در بیات تُرک.

معنی کلمه قطار در فرهنگ فارسی

ردیف، چندحیوان بارکش که پشت سرهم ردیفشان کنند، چرخهایااطاقهای راه آهن که پشت سرهم حرکت میکنند
( اسم ) ۱ - چند ستور که از پی هم بروند ( مانند شترانی که پشت سر هم و بر یک نسق روند ) ۲ - جمعی از هر چیز : مردم اردو پراکنده شدند . نسائ و صبیان با اموال و اسباب اسیرو و تاراج شده هر قطاری بدست تاتاری در آمد . ۳ - صف ردیف : رو تو بقطار خویش ازیراک من با تو شتر نه در قطارم . یا درقطار . در ردیف . یا یک قطار . یک ردیف . ۴ - مجموعه اطاقهایی که با لوکوموتیو پشت سر هم روی خط آهن حرکت کند ترن . توضیح باین معنی در عربی قاطره گویند . ۵ - یکی از گوشه های دستگاه شور .
دهی از دهستان درختگان بخش مرکزی شهرستان کرمان واقع در ۴٠٠٠٠ گزی شمال خاوری کرمان و ۳٠٠٠ گزی شمال راه مالرو شهداد - کرمان . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است .

معنی کلمه قطار در دانشنامه عمومی

قطار یا ترَن ( در فرانسوی: train ) گونه ای از ترابری ریلی است که از وسایل نقلیهٔ به هم پیوسته ای ساخته شده که برای جابه جایی بار یا مسافران روی ریل راه آهن حرکت می کند.
نیروی محرکه قطار توسط یک لوکوموتیو یا موتورهای جداگانه موجود در هر واگن خودکششی چندگانه تأمین می شود. اغلب از اصطلاح «موتور» به عنوان جایگزینی برای لوکوموتیو استفاده می شود. اگرچه در گذشته پیشرانه بخار، پیشرانه غالب بود، امروزه متداول ترین نوع لوکوموتیوها، انواع دیزلی و الکتریکی هستند. انرژی مورد نیاز در لوکوموتیوهای الکتریکی از طریق سیم های سقفی یا ریل های اضافی تأمین می شود. قطارها همچنین می توانند توسط اسب ها جابجا شوند، توسط موتور یا کابل یا وینچ سیمی کشیده شوند، با استفاده از نیروی جاذبه در سراشیبی حرکت کنند یا توسط نیروهای پنوماتیکی، توربین های گازی یا باتری های الکتریکی به حرکت درآورده شوند.
مسیر قطار معمولاً از دو ریل پیوسته با فاصله ثابت از هم تشکیل شده است که ممکن است با ریل های اضافی مانند ریل های برق رسان ( "ریل سوم" ) و ریل های چرخ شانه ای تکمیل شود. گاهی از مونوریل و مَگ لِو نیز استفاده می شود.
قطارهای مسافربری دارای واگن های مسافربر بوده و اغلب بسیار طولانی و سریع هستند. در اواخر قرن بیستم سیستم های ریلی پرسرعت به سرعت شروع به رشد کردند و این موضوع همچنان یک موضوع اصلی برای توسعه بیشتر است. گاهی برای اشاره به سیستم های تراموای مدرن از اصطلاح «ریل سبک» استفاده می شود، اما ممکن است این اصطلاح به معنای یک فرم متوسط بین تراموا و قطار نیز باشد، شبیه به سیستم حمل و نقل سریع ریلی سنگین.
در قطارهای باری برای حمل کالا یا مواد از واگن های باری استفاده می شود. امکان حمل مسافر و بار در یک قطار با استفاده از ترکیب مختلط نیز امکان پذیر است.
ماشین آلات ریلی و واگن هایی که برای نگهداری و تعمیر ریل ها استفاده می شوند، «تجهیزات نگهداری از راه» نامیده می شوند. به همین ترتیب، ممکن است از قطارهای اختصاصی برای ارائه خدمات پشتیبانی به ایستگاه های موجود در امتداد خط قطار، مانند جمع آوری زباله آنها یا جمع آوری درآمد استفاده شود.
آغاز به کار قطارها به سدهٔ ۱۵۰۰ میلادی بازمی گردد نخست ریل قطار از جنس چوب ساخته و واگن ها توسط اسبان پر قدرت کشیده می شد. قطار بخار در اوایل سده ۱۸۰۰ اختراع گردید قطارها وسایل ترابری مفیدی هستند زیرا بارهای سنگین را به راحتی روی ریل می کشند.
قطار (استان غلیزان). قطار ( به عربی: القطار ) یک شهرداری در الجزایر است که در استان غلیزان واقع شده است.
قطار (باروق). قطار یک روستا در ایران است که در دهستان نادرگلی شهرستان باروق واقع شده است. قطار ۸۱۸ نفر جمعیت دارد.
قطار (فیلم ۱۹۷۰). قطار ( انگلیسی: The Train ) فیلمی هندی در سبک مهیج است که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد.
قطار (فیلم ۲۰۰۷). قطار ( انگلیسی: The Train ) فیلمی است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به عمران هاشمی اشاره کرد.
قطار (فیلم ۲۰۰۸). قطار ( به انگلیسی: Train ) نام یک فیلم ترسناک آمریکایی به کارگردانی گیدئون راف محصول سال ۲۰۰۸ میلادی است.
قطار (فیلم ۲۰۱۱). «قطار» ( انگلیسی: The Train ( 2011 film ) ) یک فیلم است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد.
معنی کلمه قطار در فرهنگ معین
معنی کلمه قطار در فرهنگ عمید
معنی کلمه قطار در فرهنگ فارسی

معنی کلمه قطار در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:راه آهن

معنی کلمه قطار در ویکی واژه

treno
یک رشته ش
در فارسی نام وسیلة مسافربری، ترن.
صف، ردیف.

جملاتی از کاربرد کلمه قطار

دیو همی بست بر قطار، سرم عقل برون کرد از آن قطار مرا
ای هفت کوه کوهه تند جهان نورد از بختیان سرکش خیل تو یک قطار
۹ سال راس ساعت ۴ به ایستگاه آمد تا شاید این بار یوئن از سفر برگردد. تا این که در ۸ ماه مارس ۱۹۳۴ هاچی زمانی که۱۱ سال و ۴ ماه سن داشت جانش را از دست داد. برای آن که جای خالی هاچی را پر کنند یاد بودی از او در مقابل ایستگاه قطار در سال ۱۹۳۵ ساخته شد.
نشسته‌اند در اومید او قطار قطار اگر ز لطف نماید کرم زهی اقبال
همقطاران رفت ما ماندیم خاک کوی دوست دیگران را کعبه مقصد بود ما را روی دوست
نه هرکس این شرف و قدر و منزلت دارد که قصد باب معالی کنندش از اقطار
ز اطوارت ز دیدارت، به انوارت، به اقطارت خرد دروا، بصر اعمی، ذکا حربا، قمر شب پر
تو فریدونی و افواج نظام تو به رزم مارشان بر زبر کتف نماید به قطار
داشتی آن تاجر دولت شعار صد قطار سار اندر زیر بار
کپیتال متروریل نام قطار شهری آستین است.
مهابت تو اگر بانگ بر زمانه زند قطار هفتۀ ایّام بگسلند مهار
دمی بنگر قطار اندر قطارست ز حدّ بگذشت او بس بیمارست