قشقه. [ ق َ ق َ / ق ِ ] ( اِ ) تیرگی نشان پیشانی اسب و فارسیان به معنی نشانی که کفار بر پیشانی کنند از زعفران و صندل و غیره استعمال نمایند. ( آنندراج ) : مگر حل کرده خورشید شد سیمافروز او که آن خوش قشقه کافر شعله در چین جبین دارد.ارادت خان واضح ( از آنندراج ).
معنی کلمه قشقه در فرهنگ معین
(قَ قِ یا قَ ) [ ع . قشقة ] (اِ. ) ۱ - تیرگی نشان پیشانی اسب . ۲ - در فارسی : نشانی که کافران بر پیشانی کنند از زعفران و صندل و غیره .
معنی کلمه قشقه در ویکی واژه
قشقة تیرگی نشان پیشانی اسب. در فارسی: نشانی که کافران بر پیشانی کنند از زعفران و صندل و غیره.