قسوت. [ ق َس ْ وَ ] ( ع مص ) قَسْوة. رجوع به قسوة شود. قسوة. [ ق َس ْ وَ ] ( ع مص ) سخت و درشت گردیدن : فهی کالحجارة او اشد قسوة و ان من الحجارة... ( قرآن 74/2 ). || ناسره گشتن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || تاریک شدن. ( اقرب الموارد ). رجوع به قسو و قساوة و قساءة شود.
معنی کلمه قسوت در فرهنگ معین
(قَ وَ ) [ ع . قسوة ] ۱ - (مص ل . ) سخت و درشت گردیدن . ۲ - (اِمص . ) سنگدلی .
معنی کلمه قسوت در فرهنگ عمید
۱. سخت دل شدن. ۲. سنگدلی.
معنی کلمه قسوت در فرهنگ فارسی
( مصدر ) سخت دل شدن ۲ - ( اسم ) سخت دلی سنگدلی .
معنی کلمه قسوت در ویکی واژه
قسوة سخت و درشت گردیدن. سنگدلی.
جملاتی از کاربرد کلمه قسوت
شرع ایشان را جواب داد که حلال آنست که پاک است، و پاک آنست که زبان بر ذکر دارد، و دل در فکر آرد، و جان با مهر پردازد. و بدان که دل را دو صفت است: یکی صفوت دیگر قسوت. صفوت از خوردن حلال بود، قسوت از خوردن حرام خیزد. مرد که حرام خورد دلش سخت شود، چنان که رب العزة حکایت کرد از قومی که: «قست قلوبهم و زین لهم الشیطان ما کانوا یعملون». پس زنگ بیوفایی بر آن نشیند، چنان که گفت: کَلَّا بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ. پس غاشیه بیدولتی در سر وی کشید که: قُلُوبُنا غُلْفٌ، پس شهره زمین و آسمان گردانید که: أُولئِکَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ. و او که حلال خورد دلش صافی گردد تا از مهر خود با مهر حق پردازد، و از یاد خلق با یاد حق پردازد. همه او را خواند، همه او را داند. اگر بیند بوی بیند، اگر شنود بوی شنود، اگر گیرد بوی گیرد، و الیه
این قسوت دل هر چند دردی صعب است، و دین را آفتی بزرگ، اما مداوات آن سهل است. و در خبر مصطفی (ص) است: روی ابو هریرة: ان رجلا شکا الی النبی (ص) قسوة قلبه، فقال: «ان اردت ان یلین قلبک فأطعم المسکین و امسح رأس الیتیم».
رگ و ریشهٔ قسوت از دل بکن که سنگ درشت است، نشتر شکن
«وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلی بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ» رزق نفس دیگرست و رزق دل دیگر و رزق روح دیگر، اما رزق نفس قومی را توفیق طاعتست و قومی را خذلان معصیت، و رزق دل قومی را حضور دلست با دوام ذکر و قومی را صفت غفلت با دوام قسوت، و رزق روح قومی را کمال معرفتست و صفای محبّت و قومی را حبّ دنیا و شغل علاقت. و قال الفضیل: اجل ما رزق الانسان عمل یدلّه علی رشده و معرفة تورث مشاهدة ربّه.
ترک استثنا مرادم قسوتیست نه همین گفتن که عارض حالتیست
فایده دوم آن که دل رقیق شود، چنان که لذت ذکر و مناجات بیابد و از سیری قسوت و سختی دل خیزد تا هر ذکر که همی کند بر سر زبان باشد و اندرون دل نشود. جنید رحمهم الله همی گوید که هرکه میان خود و میان حق تعالی توبره طعام نهاده است و آنگاه می خواهد که لذت مناجات بیابد، هرگز این نشود.
ره نمودی برده ره از غفلتم پند دادی سختتر شد قسوتم