معنی کلمه قروه در لغت نامه دهخدا
قروه. [ ق ُرْ وَ ] ( اِخ ) بخشی از شهرستان سنندج. در خاور شهرستان واقع شده و حدود و مشخصات آن به شرح زیر است : از طرف شمال به شهرستان بیجار، ازخاور به شهرستان همدان ، از جنوب به بخش سنقر کلیائی از شهرستان کرمانشاه ، از باختر به بخش حومه شهرستان سنندج. این بخش از 5 دهستان به شرح زیر تشکیل شده ،و شرح هر یک از دهستانها در جای خود داده شده است :
1- دهستان اسفندآباد97 آبادی 31هزار تن 2- دهستان ییلاق 43 آبادی 3هزار تن 3- دهستان چهاردولی 31 آبادی 12هزار تن 4- دهستان خدابنده لو 61 آبادی 21500هزار تن 5- دهستان لک 15 آبادی 2500هزار تن بنابر صورت فوق قروه از 5 دهستان و 247 آبادی تشکیل شده. سکنه آن 80هزار تن و مرکز آن قصبه قروه میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
قروه. [ ق ُرْ وَ ] ( اِخ ) قصبه مرکز بخش قروه شهرستان سنندج در 93000 گزی خاور سنندج و 97000 گزی شمال باختر همدان کنار راه شوسه همدان به کردستان. موقع جغرافیایی آن دشت سردسیر است. سکنه آن 4000 تن. آب آن از چند رشته قنات و زه آب رودخانه و چشمه ها. محصولات عمده آن غلات ، حبوبات ، میوه جات مخصوصاً انگور و شغل ساکنین آن زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن قالیچه و جاجیم و کرباس است. در حدود 100 باب دکان به طور متفرق در آبادی وجود دارد. ادارات دولتی قصبه عبارت است از بخشداری ، آمار، دارائی ، پست ، پاسگاه ژاندارمری ، دبستان و چند قهوه خانه کنار شوسه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
قروه. [ ق ُرْ وَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر و کلیائی شهرستان کرمانشاه و 6000گزی جنوب باختر سنقر و 3000 گزی باختر شوسه سنقر به کرمانشاه. موقع جغرافیایی آن دامنه و سردسیر است سکنه آن 540 تن. آب آن از رودخانه سراب و محصولات آن غلات ، حبوبات ، توتون ، قلمستان ، و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی قالیچه ، جاجیم ، پلاس بافی است. تابستان میتوان اتومبیل برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).