قروض

معنی کلمه قروض در لغت نامه دهخدا

قروض. [ ق ُ ] ( ع اِ ) ج ِ قرض ، به معنی وام. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ترجمان ترتیب عادل ). رجوع به قرض شود.

معنی کلمه قروض در فرهنگ معین

(قُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ قرض .

معنی کلمه قروض در فرهنگ عمید

= قرض

معنی کلمه قروض در فرهنگ فارسی

جمع قرض
( اسم ) جمع قرض وامها جمع : قروضات .

جملاتی از کاربرد کلمه قروض

اگر ولایتی بمحمدحسین میرزا مرحمت نشود، باری بخودش اعانتی که پر مقروض شده و با خانه او تفقدی خلعتی، یادبودی که برافت والا خرسند و امیدوار شود. ان شاءالله تعالی
قروض شد متراکم ازین سبب بر من زمانه شد متطاول ازین جهت بر ما
دیگر هر وقت خسرو میرزا را با سپاه ان شاءالله فرستادی هرات را گرفتیم ایراد آن عالیجاه در امثال این قروض اشکال ندارد.
آن گه شرع میفرماید که: در حال قسمت ابتدا بر فرض کنید که اصحاب قروض در استحقاق ضعیف‌ترند. و ذلک فی‌
شعله ناری چنان که برق شراری از آن عرصه عالم قلوب را عرضه التهاب سازد در خرمن وجود شریفش افتاد و قلبی که قانون حکمت بود، کانون حرقت گشت. مجمع دانش مجمر آتش شد، صندوق کتب مقروض شهب گردید.
جناب قبله حاجات و کعبه مناجات را که به فر سیادت و فضل کفایت محمود دولت و دین است و مرجع سبحه و نگین زحمت میدهم؛ دیری است حامل ذریعت را به نوید جود و مژده سودی مستظهر و امیدوار فرموده اند و همچنان حاجت ناروا و فرض عنایت بطی... است . ترا به حق آن نعمت های خاص که از سماط غیب و بساط لاریب جز تو به احدی اختصاص ندارد، دفع الوقت بر کران نه و بیش از این مقروض غریبی را که با صد هزار دردش طبیبی نیست دل نگران مدار. مزدمخواه، بهمان اجر اخروی قناعت کن، فرد:
تا سال ۲۰۰۲، آرژانتین در پرداخت قروض خود نکول کرده بود، تولید ناخالص ملی آن کاهش یافته بود، بیکاری به بیش از %۲۵ رسیده بود، و پس از کاهش ارزش و نرخ شناور شده، پزو دچار مستهلک شده تا میزان %۷۵ شده بود. اما، کنترل دقیق هزینه و مالیات‌های سنگین بر صادرات روبه رشد کنونی به کشور ابزاری را جهت بازیابی منابع و هدایت سیاست پولی اعطا نمود.
مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً کل من قدم عملا صالحا یستحق به مثوبة فقد اقرض و منه قولهم: الایادی قروض و کذلک کلّ من قدّم عملا سیّئا یستوجب به عقوبة فقد اقرض. لذلک قال عز و جل: قَرْضاً حَسَناً لان المعصیة قرض سی‌ء قال امیّة: