قرمز
معنی کلمه قرمز در فرهنگ معین
معنی کلمه قرمز در فرهنگ عمید
۲. (زیست شناسی ) = قرمزدانه
معنی کلمه قرمز در فرهنگ فارسی
۱ - حشره ایست ریز دارای قطعاتی خاردار نرینه آن ریزتر از مادینه و دارای پر است و در کیسه ای نرم زندگی می کند . نمونه کامل آن قرمز ملون است . رنگ آن بغایت سرخ و باندازه نخودی مستدیر است . بویی بد و زننده دارد و در برگهای درختان زندگی می کند . چون بحد طیران برسد تخمی کوچکتر از خود می گذارد که برای رنگ کردن ابریشم و پشم بنسبت یک رده بکار می رود دود الصباغین قرمز دانه یا قرمز شراب کش . قرمز دانه ای که در شراب جوشیده کشته شده باشد . یا قرمز گچ کش . قرمز دانه ای که بوسیله گرد گچ کشته شده باشد . ۲ - ماده ای سرخ رنگ که از کرم مذبور یا از اشیائ دیگر تهیه شود و بدان چیزها رنگ کنند . توضیح یکی از رنگهای سه گانه اصلی است . از نوع لاکی آن در قالی های ایران بیش از همه رنگها استفاده می شود و برای تهیه آن از قرمز دانه و قرمز و نوعی کرم که شبیه خاکشیر است و در کناره دریاهای گرمسیر زندگی می کنند و بزرگی آن باندازه یک نخود است استفاده می کنند . یا قرمز معدنی . سنگی معدنی که اصل آتشفشانی دارد و ترکیب آن عبارتست از اکسی سولفور معدنی آنتیموان و آن به صورت سوزنهای قرمز رنگی متبلور می شود وزن مخصوصش بین ۴ /۵ تا ۶ /۵ متغیر است . و سختیش نیز بین ۱ تا ۵ متغیر است . در رنگرزی و نقاشی به کار می رود .
معنی کلمه قرمز در دانشنامه عمومی
گروه رد سبک های موسیقی راک مسیحی، آلترناتیو راک، متال آلترناتیو، کریستین متال، نو متال، پست گرانج و سنگ سخت را اجرا می کند.
• پایان سکوت ( ۲۰۰۶ )
• معصومیت و غریزه ( ۲۰۰۹ )
• تا زمانی که چهره داریم ( ۲۰۱۱ )
• رها کردن وحشت ( ۲۰۱۳ )
• زیبایی و خشم ( ۲۰۱۵ )
• رفته ( ۲۰۱۷ )
• اعلامیه ( ۲۰۲۰ )
• دارای رتبه R ( 2023 )
قرمز (نمایش نامه). قرمز نمایش نامه ایست نوشتهٔ جان لوگان، فیلم نامه نویس و نمایش نامه نویس آمریکایی که اولین بار در ۸ دسامبر ۲۰۰۹ به کارگردانی مایکل گرندیچ در لندن به اجرا درآمد. شخصیت اصلی نمایش نامه مارک روتکو نقاش سبک اکسپرسیونیسم انتزاعیست. در اجرای اصلی نقش او را آلفرد مولینا بازی کرد و ادی ردمین در نقش کِن، دستیار جوان نقاش، ظاهر شد. این نمایش، از ۱۱ مارس ۲۰۱۰ تا ۲۷ ژوئن ۲۰۱۰، در سالن تئاتر جان گلدن در برادوی روی صحنه رفت.
قرمز در سال ۲۰۱۰ برنده شش جایزه تونی از جمله جایزهٔ بهترین نمایش و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد.
«دوست من، در زندگی فقط از یک چیز می ترسم. . . روزی سیاه قرمز را خواهد بلعید. »
سال ۱۹۵۸/۵۹ است. مارک روتکو در آتلیه خود در نیویورک مشغول کار روی یک مجموعه نقاشی دیواری ست که از رستوران گران قیمت فورسیزنز در منهتن سفارش گرفته است. دستیارش، کن، رنگ ها را ترکیب می کند، قاب ها را می سازد، و بوم را آماده می کند. کن، در همان حال که مشغول اجرای اوامر روتکوست، او را به خاطر پذیرفتن این سفارش شماتت می کند و دیدگاه او دربارهٔ هنر را زیر سؤال می برد. روتکو از هنر پاپ بیزار است.
در نهایت، روتکو پروژه را متوقف می کند و تصمیم می گیرد پول رستوران را پس بدهد. او به کن می گوید رستوران فورسیزنز جای مناسبی برای دیدن نقاشی های او نیست.
نقدهایی که بر اجرای لندن نوشته شد همسو نبود، اما بازی مولینا اغلب مثبت ارزیابی شد. مایکل بیلینگتون، منتقدگاردین، چهار ستاره از پنج ستاره به این نمایش داد و نوشت: «آلفرد مولینا با آن هیکل درشت و ابروهای کلفت، به عینه تب و تاب هنرمندی را تداعی می کند که نقاشی هایش در میانهٔ نبردی آپولونی و دیونیسی گرفتارند… و ادی ردمین، در نقش کن، به نرمی از قالب شاگرد عصبی بیرون می آید و به آنتاگونیستی ستیزه جو بدل می شود».
بن برنتلی، دربارهٔ اجرای براوی، در نیویورک تایمز نوشت: «این روزها کار دشواری ست نقش کسی را بازی کنی که با قطعیت دربارهٔ هنر و جاودانگی اظهار نظر می کند. ما عادت کرده ایم از این و آن نقل قول کنیم و حرف ها را در گیومه بزنیم و به این ترتیب حاشیهٔ امنی برای خود ایجاد کنیم، اما وقتی روتکو می گوید «در هر ضربهٔ قلم مو یک تراژدی نهفته است» ما باور می کنیم. نگاه ترسان و پردلهرهٔ نقاش، وقتی به تابلوهایش نگاه می کند، تابلوهایی که علی رغم ابعاد بزرگشان، بی دفاع و آسیب پذیرند، بر این مدعا گواهی می دهد. »
معنی کلمه قرمز در ویکی واژه
سرخ، یکی از رنگهای سه گانة اصلی.
جملاتی از کاربرد کلمه قرمز
دارم طلبی ز یار جانی دو سه کفش نی زرد بود نه قرمزی و نه بنفش
سرآمدار چه که والای آل شد بمثال و لیکن تافته قرمزیست سید آل
آن عنکبوت هیئت چابک قدم گه کفش دارد طراز قرمز بر پای و سر تنیده
و انگور قرمزش، از بوسه ی چهری گلگون بیش دل را مشتاق کند و انگور سیاهش نزد ظریفان از نگاه چشمی مخمور زیباتر است. انواع دیگر انگورش قابل شمارش نیست و نکوئیهاشان قابل ذکر.
رخسار تو از خوش آب و رنگی زد طعنه به قرمز فرنگی
سر آمد ارچه که والای آل شد بمثال ولی که تافته قرمزیست سید آل
زان خار سوزنم عجب آمد که دوختند از تار قرمزی بعذار کتان کلک
اطلس که قبای لعل شاهی است با قرمزی رخ تو کاهی است
دلم از عشق تو چون چشم سوزن تنم در هجر تو چون تار قرمز
بوی آتش از قرمزی در زنم بلادش چو پنبه بهم برزنم