قرعه

معنی کلمه قرعه در لغت نامه دهخدا

( قرعة ) قرعة. [ ق َ رَ ع َ ] ( ع اِمص ) بی موشدگی. ( منتهی الارب ). کَلی. ( بحر الجواهر ). || ( اِ ) جای بی موی از سر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || سپر. || جراب کوچک ، و گویند وسیعالاسفل که در آن طعام نهند. ( اقرب الموارد ).
قرعة. [ ق َ ع َ ] ( ع اِ ) یکی قرع. رجوع به قرع شود. || داغی است که بر ساق شتر کنند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
قرعة. [ ق ُ ع َ ] ( ع اِ ) داغی است که بر وسط بینی شتر کنند. || گزین مال. || آنچه به فال زنند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). پشک :
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند.حافظ.

معنی کلمه قرعه در فرهنگ معین

(قُ عِ ) [ ع . قرعة ] (اِ. ) آنچه که با آن فال بزنند.

معنی کلمه قرعه در فرهنگ عمید

۱. سهم، نصیب.
۲. تکۀ کاغذ یا هر چیز دیگر دارای شماره یا نشانه که به وسیلۀ انتخاب تصادفی آن، سهم و نصیب کسی را معین می کنند، پشک.
* قرعه انداختن: (مصدر لازم ) [قدیمی] انتخاب تصادفی از طریق قرعه.
* قرعه زدن: = * قرعه انداختن
* قرعه کشیدن: = * قرعه انداختن

معنی کلمه قرعه در فرهنگ فارسی

یکبارکوفتن، یکبارزدن، سهم ونصیب، پشک، تکه کاغذیاچیزی که توسط آن سهم ونصیب کسی معین شود
( اسم ) ۱ - نصیب بهره سهم ۲ - قطعه ای کاغذ چوب یا استخوان و مانند آن که به وسیله فال زدن یا آن نصیب کسی را معین کنند پشتک .
یکی قرع یا داغی است که بر ساق شتر کنند .

معنی کلمه قرعه در دانشنامه آزاد فارسی

قُرعه
اصطلاحی در علم فقه، شیوه ای برای رفع مبهمات. برای قرعه زدن از قطعه ای کاغذ یا چوب یا هر آنچه مانند آن ها استفاده کرده و با تفأل به آن، قسمت و نصیب کسی را تعیین می کنند. برخی فقیهان این روش را براساس دو آیۀ قرآن، قاعده ای فقهیدانسته اند؛ در آیۀ ۴۴ سورۀ آل عمران در مورد مریم (ع) و پذیرفتن سرپرستی ایشان و نیز در آیۀ ۱۴۱ سوره صافّات در مورد یونس (ع) که به قید قرعه او را به دریا افکندند. پس از آن عبدالمطلب بود که میان فرزندش عبدالله و شتران قرعه زد. و گفته اند «القرعة لِکُلِّ اَمرٍ مُشکل» (قرعه برای هر کاری که سردرگم و بلاتکلیف باشد، جایز است).

معنی کلمه قرعه در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قرعه، حاصل مصدر از ریشۀ قَرَعَ و به معنای نصیب است.
در اصطلاح فقهی به معنای انجام کاری جهت تعیین مطلوب و معلوم شدن امر شرعی مشتبهی می باشد و این کار را قرعه می گویند، چون موجب تشخیص نصیب شخصی که در قرعه پیروز شده است می باشد.
از شرائط قرعه
این عمل در تمامی اموری که مجهول هستند و ما طریقی به شناخت واقعیت آن نداریم، جاری می شود البته فقط در مواردی که مختص به شبهات موضوعیه است جاری می شود چون بنای عقلاء مختص به این دسته از مشکوکات است و در شبهات حکیمه جاری نمی شود. این قاعده یکی از قواعدی است که در اکثر ابواب فقه جریان دارد و مورد عمل فقهاست و هر کجا که موضوعات مشتبه هستند، این قاعده پیاده می شود.ظاهراٌ قرعه، کیفیت و طریق خاصی ندارد و به روشهای مختلفی قابل اجراست و اختلاف روایات در نحوه انجام قرعه، حاکی از این است که قرعه کشی، کیفیت مخصوصی ندارد. در میان فقها، اختلافی در مشروعیت اصل قرعه وجود ندارد و فقط در موارد جواز آن اختلاف وجود دارد. عده ای، در مطلق مواردی که دلیل قطعی یا ظنی معتبر بر یکی از طرفین وجود ندارد، اجرای این قاعده را مشروع می دانند و در مقابل عده ای، فقط در مواردی که نص بر جواز آن داریم آنرا مشروع دانسته اند. ==مستندات قاعده قرعه=====مستندات قرآنی=======قصه حضرت یونس و انداختن ایشان به دریا====«فَساهم فَکان مِن المُدحضین» «...قرعه کشی نمودند(تا معلوم شود چه کسی باید در دریا انداخته شود) و او مغلوب شد». ====قصه تخاصم عده ای با حضرت یحیی ع بر سر تکفل حضرت مریم====«...زمانی که قلم های خود را (جهت قرعه کشی) انداختند تا معلوم شود چه کسی متکفل جضرت مریم «سلام الله علیها» شود. جواب به اشکالات دلایل قرآنیممکن است گفته شود: این آیات، صرفاٌ درصدد حکایت قضیه ای در زمان قبل از اسلام است. و حکایت اعم از مشروعیت است. در جواب می توان گفت:اولاٌ: روایاتی داریم که به واسطه این آیه، بر جواز قرعه استناد نموده اند.ثانیاٌ: این آیات، نشان می دهند که حضرت یحیی و حضرت یونس «علیهما السلام» قرعه کشی را قبول داشته و آنرا مشروع می دانستند و اگر مشروعیت آن در ادیان سابق معلوم شود، با استصحاب احکام شرایع سابق، مشروعیت آن در دین ما هم ثابت می شود.
← اخبار
۱. ↑ المعجم الوسیط، ص۷۲۸
...

معنی کلمه قرعه در ویکی واژه

قرعة
آنچه که با آن فال بزنند.

جملاتی از کاربرد کلمه قرعه

زهی ملاذ عجم، خسروی که فتح و ظفر بر او دو مقرعه دادند در نزول و رکوب
داستان ویلای من دربارهٔ پیرمردی متمول و بیمار است که تا به حال ازدواج نکرده و هیچ فرزندی ندارد. وکیل درستکار او برای انجام روال قانونی انحصار وراثت با انتشار آگهی در روزنامه از کسانی که او را می‌شناسند می‌خواهد خود را معرفی کنند. همانند قهوهٔ تلخ، ویلای من هم از طریق شبکه نمایش خانگی پخش شد و به تعدادی از خریداران نسخهٔ اصلی این مجموعه، به قید قرعه جوایزی، از جمله سه ویلا در شمال ایران، اهدا شد.
این قرعه به نام ما بر آور هان این جرعه به‌کام ما در آور هین
هفتاد تن ز عشق چو از پا در اوفتاد پس قرعه اش به نام علی اکبر اوفتاد
هزینه ساخت آرامگاه ۲۵ هزار تومان برآورد می‌شد. انجمن آثار ملی به پیشنهاد ارباب کیخسرو برگه‌هایی چاپ کرد تا از طریق آن برای کمک مالی یا قرعه‌کشی برای ساخت آرامگاهی شایستهٔ فردوسی، فراخوانی همگانی شود اما تا ۳۰ خرداد ۱۳۰۶ انجمن آثار ملی نتوانست بیش از ۳۷۳۸ تومان جمع کند. در این تاریخ، ارباب کیخسرو که مسئول امور اداری و مالی مجلس شورای ملی بود، از مجلس درخواست کرد بیست هزار تومان از بودجه خود را به ساخت آرامگاه فردوسی اختصاص دهد. مجلس در ۲۹ تیر به این درخواست رأی موافق داد، مشروط بر این‌که ارباب کیخسرو خود ناظر بر هزینه آن باشد و بنای آرامگاه تا حداکثر دو ماه پس از دریافت بودجه آغاز شود.
کنون قرعه دولت ای سرفراز ز یمن قدومت بنامم فتاد
پیتر نور می‌گوید: من به عنوان ویرایشگر پژوهشگر الگول در مذاکرات جهانی زبان قرعه‌کشی شدم و به عنوان عضوی از گروه طراحی زبان اروپا در نوامبر ۱۹۵۹ انتخاب گردیدم. تحت این اعتبار، من ویرایشگر گزارش الگول ۶۰ بودم که این محصول نتیجهٔ جلسهٔ الگول ۶۰ در نوامبر ۱۹۶۰در پاریس می‌باشد.
رسانم گر به دولت چون هما از سایه عالم را همان از خوان قسمت قرعه ام بر استخوان افتد
داستان در مورد ۵ کارگر بیکار و بی‌پول است که برنده‌ی ۱۰۰ هزار فرانک در قرعه‌کشی بانک می‌شوند. آن‌ها به جای تقسیم پول، تصمیم می‌گیرند یک کافه راه‌اندازی کنند اما مشکلات آرام آرام به سراغ آن‌ها می‌آیند...
در انوما الیش، مردوک است که سهم خدایان دیگر را مشخص می‌کند، او زمین را به انلیل واگذار نمی‌کند (در آترا-هاسیس خدایان بزرگ قرعه می‌اندازند و زمین به انلیل می‌رسد).
نه حریف سپهرکج نقشم قرعه بر نام دیگر اندازد
به خود قرعه فال وارونه دید کجا خصم جنگی بدان گونه دید
جرعه ی راحتش به جام افتاد قرعه ی دولتش به نام افتاد
به بخت خود زنم هر چند قرعه نقی وانگیس می آید به فالم
از عیش زمانشان مجوئید کاین قرعه بنام دیگر افتاد