قرطاس. [ ق ِ ] ( ع اِ ) نشانه از هر جرم که باشد. ( منتهی الارب ). الغرض الذی یرمی. ( اقرب الموارد ). || ( ص ) شتر گندمگون. || دختر سپید کشیده قامت. || شتر ماده جوان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) چادر مصری. ( منتهی الارب ). برد مصری. ( اقرب الموارد ). || نامه هرچه باشد. || کاغذ. قرطس. ( منتهی الارب ). ج ، قراطیس. ( اقرب الموارد ). قرطاس. [ ق ِ / ق ُ ] ( ع اِ ) کاغذ. ( منتهی الارب ). صحیفه ای که بر آن نویسند. ( اقرب الموارد ). رجوع به ماده قبل و نیز رجوع به کاغذ شود.
معنی کلمه قرطاس در فرهنگ معین
(قِ ) [ ع . ] (اِ. ) کاغذ. ج . قراطیس .
معنی کلمه قرطاس در فرهنگ عمید
کاغذ.
معنی کلمه قرطاس در فرهنگ فارسی
کاغذ، قراطیس جمع کاغذ صحیفه که بر آن نویسند
معنی کلمه قرطاس در دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] صحیفه. چیزی که در آن می نویسند از هر چه باشد در مفردات گفته: «الْقِرْطَاسُ: ما یکتب فیه» در اقرب آمده: «الصّحیفة الّتی یکتب فیها». «وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ کِتَابًا فِی قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِنْ هَـذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِینٌ»؛ (سوره انعام/7) اگر کتابی در صحیفه و جزوه به تو نازل می کردیم و با دست آن را لمس می کردند، کافران می گفتند: این سحر آشکار است. جمع آن قراطیس است مثل: «قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاء بِهِ مُوسَی نُورًا وَهُدًی لِّلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ کَثِیرًا...»؛ (سوره انعام/91) ظاهراً مراد آنست که تورات را جزوه جزوه می کنید آنچه به نفع شما است، ظاهر می کنید و آنچه وصف رسول ما در آنست پنهان می دارید. [ویکی الکتاب] معنی قِرْطَاسٍ: کاغذ معنی قَرَاطِیسَ: کاغذها (جمع قرطاس) ریشه کلمه: قرطس (۲ بار) «قرطاس» به معنای هر چیزی است که روی آن می نویسند، اعم از کاغذ و پوست و الواح، و اگر امروز قرطاس را فقط به کاغذ می گویند،برای این است که کاغذمتداول ترین چیزی است که روی آن نوشته می شود. صحیفه. چیزی که در آن مینویسند از هرچه باشد در مفردات گفته: «اَلْقِرْطاسُ: ما یُکْتَبُ فیهِ» در اقرب آمده: «اَلصَّحیفَةُ الَّتی یُکْتَبُ فیها». . اگر کتابی در صحیفه و جزوه به تو نازل میکردیم و با دست آن را لمس میکردند کافران میگفتند این سحر آشکار است. جمع آن قراطیس است مثل . ظاهراً مراد آن است که تورات را جزوه جزوه میکنید آنچه به نفع شما است ظاهر میکنید و آنچه وصف رسول ما در آن است پنهان میدارید.
معنی کلمه قرطاس در ویکی واژه
کاغذ. قراطیس.
جملاتی از کاربرد کلمه قرطاس
بفرمود تا پیش او شد دبیر بیاورد قرطاس و چینی حریر
چوقرطاس رومی شد از باد خشک نهادند مهری بروبر ز مشک
به قرطاس بر شد پراکنده حرف بسان صف ماغ بر سوی برف
نشستند پس فیلسوفان بهم گرفتند قرطاس و قیر و قلم
بسیاری از اجزای کتابش ازکتاب روض القرطاس تشکیل شدهاست که دارای اهمیت تاریخی است و به زبانهای اروپایی ترجمه شدهاست.
کزین کلک پولاد گریان شود همان روی قرطاس بریان شود
بفرمود تا پیش او شد دبیر بیاورد قرطاس و مشک و عبیر
جهان زیر نگین شاه جم بود روان حکمش چو قرطاس و قلم بود
چو قرطاس را جامهٔ خامه کرد به هیشوی میرین یکی نامه کرد