قرارگاه. [ ق َ ] ( اِ مرکب ) مسکن و منزل و خانه و مأوا. جایی که در آن قرار گیرند. جای استراحت و آرامش. آرامگاه. آنجا از خانه که محل استراحت و آرامش است. ( ناظم الاطباء ) : اقبال مطیع و بخت منقاد آمد به قرارگاه میعاد.نظامی.روزی که از این قرارگاهت تدبیر بود به عزم راهت.نظامی.هر روز مسافری ز راهی کردی بر او قرارگاهی.نظامی.ترا به کوی اجل هم قرار خواهد بود قرارگاه تو دارالقرار خواهد بود.سعدی.
معنی کلمه قرارگاه در فرهنگ عمید
۱. جای آرام گرفتن و ساکن شدن. ۲. منزل، خانه، مسکن.
معنی کلمه قرارگاه در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - مسکن منزل ماوا ۲ - جایی که در آن استراحت کنند آرامگاه مقابل مستقر . یا قرارگاه نطفه . رحم زهدان ۳ - مجموع سازمانها و اعضایی که تحت نظر فرمانده یک واحد کار کنند و آن شامل ارکان ستاد مخابرات اردنانس دژبان و غیره است .
جملاتی از کاربرد کلمه قرارگاه
نزدیک به سه دهه بعد از اقامت اعضای سازمان مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف تخلیه این اردوگاه در پنج مرحله آغاز شد که مرحله نخست آن در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۹۰ و مرحله پنجم در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ از این اردوگاه خارج شدند. نهایتاً آخرین گروه از اعضای سازمان مجاهدین خلق در تاریخ ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۲ میلادی از قرارگاه اشرف خارج و به قرارگاه لیبرتی اعزام شدند.
پس از جنگ ۲۰۰۳ نیروهای ائتلاف ضد ترور علیه رژیم صدام در عراق، مجاهدین با نیروهای آمریکایی قراردادی را امضاء کردند که بر پایه آن همه سلاحهای خود را در یک نقطه متمرکز کرده و کلیه نفراتشان را در قرارگاه اشرف که قرارگاه اصلی مجاهدین بود اسکان دادند. بهدلیل آنکه در طول جنگ سال ۲۰۰۳، نیروهای مجاهدین بیطرفی خود را حفظ کرده بودند، بعد از جنگ بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو موقعیت «اشخاص حفاظت شده» به آنها داده شد. براساس این کنوانسیون ساکنان اشرف افرادی بودند که از کلیه حقوق پناهندگی برخوردارند و هرگونه تعرض به حقوق آنان جرم محسوب میشد. تا اواخر اوت ۲۰۰۸ نیروهای آمریکایی حفاظت ساکنان اشرف را بر عهده داشتند.
طفلی است جان و مهد تن او را قرارگاه چون گشت راهرو فکند مهد یک طرف
گفتم کجات جویم ای ماه دلستان؟ گفتا قرارگاه منست جان دوستان.
ز خود برآ که سر کوی یار نزدیک است قرارگاه دل بیقرار نزدیک است
نظیری دیگر خوان: وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ اللَّه تعالی مسخّر گردانید شما را آنچه در آسمان و زمین است. گر آسمان است سقف تو، ور آفتاب است چراغ تو، ور ماه است روشنایی تو، ور ستاره است راه بر تو، ور زمین است قرارگاه و بساط تو، ور حبوب و ثمارست رزق تو، وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ طعمه تو، وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِیرَ مرکب تو، لِباساً یُوارِی سَوْآتِکُمْ عورتپوش تو، این همه آفرید از بهر شما تا بدان منفعت گیرید، و خدای را شکر کنید، و شما را آفرید تا او را پرستید و بندگی کنید، کما قال اللَّه تعالی: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ.
آتش نه قرارگاه هندوست زلفین تو از چه بیقرار است
در این مرحله، قرارگاه نصر مأموریت یافت تا حرکت خود را به سمت خرمشهر آغاز نماید. مرحله سوم این عملیات در آخرین ساعات ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ آغاز گردید، اما به دلیل هوشیاری نیروهای عراقی و تمرکز نیرو در خطوط پدافندی، نیروهای مسلح ایران در انجام مأموریت خود توفیق نیافتند. تکرار این عملیات در روز بعد نیز به شکست نیروهای ایرانی انجامید. به همین علت فرماندهان ایرانی تصمیم گرفتند تا برای انجام عملیات نهایی، فرصت بیشتری به یگانها بدهند.
شهرت و اهمیّت اردبیل تنها از آن جهت نیست که چند تن از پادشاهان ایران آن شهر را قرارگاه خود ساختند، بلکه همچنین از آن لحاظ است که مؤسس فرقهٔ صفویه یعنی شیخ صفیالدین اردبیلی از اینجا برخاست و در همینجا به خاک سپرده شد.
و به موسی (ع) وحی آمد که یا موسی! بدان که قرارگاه تو گور است، باید که تن را از شهوت بازداری. و سلف هرکه را اسباب تنعم مساعدت کرده است و هرچه آرزوی وی بوده است میسر شده است نیک ندانسته اند. وهب بن منبه گوید، «در آسمان چهارم دو فرشته فراهم رسیدند. یکی گفت، «می روم تا ماهی به دام صیاد افکنم که فلان جهود آرزوی آن کرده است». دیگر گفت، «می روم تا کاسه روغن بریزم که فلان عابد آرزو کرده است و به نزدیک وی آورده اند».
از وی میآید که گفت: «الخَلْقُ کُلُّهُم فی مَیادینِ الغَفْلةِ یَرْکُضُونَ و عَلَی الظُنُّونِ یَعْتَمِدُونَ، و عِندَهم أنَّهم فی الحَقیقةِ یَنْقَلِبُونَ و عنِ المکاشفةِ ینطِقُونَ.» یعنی قرارگاه خلق جمله به میدان غفلت است و اعتمادشان بر ظن پر آفت، و به نزدیک ایشان چنان است که کردار ایشان بر حقیقت است و نطقشان از اسرار مکاشفت. و اشارت آن پیر به پندار طبع و رعونت نفس بوده است؛ که کسی اگرچه جاهل بود مرجهل خود را معتقد بود، خاصّه جهال متصوّفه. همچنان که علمای ایشان اعز ما خلق اللّهاند، جهال ایشان اذلّ ما خلق اللّهاند. آنچه عالمانشان را حقیقت بود، جهّالشان را پنداشت بود. در میدان غفلت میچرند، پندارند که میدان ولایت است و بر ظنّ اعتماد میکنند پندارند که آن یقین است و با رسم میروند و پندارند حقیقت است و از هوی میگویند پندارند که آن مکاشفت است؛ از آنچه پنداشت از سر آدمی بیرون نرود، مگر به رؤیت جلال حق یا جمال وی؛ که اندر اظهار جمال وی همه وی را بینند پنداشتشان فانی شود و اندر کشف جلال خود را نبینند پنداشتشان سر بر نیارد. واللّه اعلم.
گفتم کجات جویم ای ماه دلستان گفتا قرارگاه منت جان دوستان
گفتم قرارگاهت در جان چرا کنی گفتا که تا نیابد از من کسی نشان
چو موجهای که به دریا بیکنار افتد قرارگاه مرا هیچ کس نمیداند