قرار دادن. [ ق َ دَ ] ( مص مرکب ) برقرار کردن. || ثابت نمودن. || استوار کردن. ( ناظم الاطباء ) : ساز طرب ها کنون که نیّر اعظم داد به برج حمل قرار مکان را.واله هروی ( از آنندراج ). || آرام دادن : نیست آرامم بجز ابروی یار میدهم خود را به شمشیرش قرار.ملامفید بلخی ( از آنندراج ). || تمام کردن. ( ناظم الاطباء ). || عهد و شرط کردن. ( ناظم الاطباء ). عهد داشتن : فارغم از گله با خویش قراری دارم نیست امید مرا با تو وفا کار مرا.ظهوری ( از آنندراج ).|| قول دادن. ( ناظم الاطباء ) : زلفین سیاه تو به دلداری عشاق دادند قراری و ببردند قرارم.حافظ.|| ختم عمل کردن. || بطور محکم حکم کردن. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه قرار دادن در فرهنگ معین
( ~ . دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ۱ - برقرار کردن . ۲ - آرام دادن .
معنی کلمه قرار دادن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - جای دادن اسکان ۲ - برقرار کردن ثابت کردن ۳ - استوار کردن ۴ - آرام دادن ۵ - تمام کردن ختم کردن ۶ - عهد کردن شرط بستن ۷ - قول دادن .
معنی کلمه قرار دادن در ویکی واژه
برقرار کردن. آرام دادن.
جملاتی از کاربرد کلمه قرار دادن
شکر و سپاس فراوان به عدد ستارهٔ آسمان و قطرهٔ باران و برگ درختان و ریگ بیابان و ذرههای زمین و آسمان مر آن خدای را که یگانگی صفت اوست و جلال و کبریا و عظمت و علا و مجد و بها خاصیت اوست و از کمال جلال وی هیچ آفریده آگاه نیست و جز وی هیچکس را به حقیقت معرفت وی راه نیست. بلکه اقرار دادن به عجز از حقیقت معرفت وی منتهای معرفت صدیقان است و اعتراف آوردن به تقصیر در حمد و ثنای وی نهایت ثنای فریشتگان سالکان و مریدان در طلب قرب حضرت جمال وی دهشت است.
در ۱۸ می ویکس اعلام کرد که به زودی تکآهنگی را منتشر خواهد کرد. آنها ساعتشماری را هم به این منظور در سایت رسمی خود قرار دادند.
و چه پیکار کنید با مادر اللَّه؟ و او خداوند ما و شماست خداوندی او همه را لازم، و اقرار دادن بیگانگی و پادشاهی او بر همه واجب، آن گه شما را این چه سود دارد که گوئید، و چه بکار آید چون نشان بندگی بر خود نه بینید، و رقم اخلاص بر خود نیابید، دانید که عود چون در مجمر نهند تا آتش در آن نزنید بوی ندهد، چون بزبان گفتید رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ آتش اخلاص باید که در آن زنید تا بوی توحید بیرون دهد.
وَ مِیثاقَهُ الَّذِی واثَقَکُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا یاد دارید آن پیمان که اللَّه با شما بست، و شما گفتید: سَمِعْنا وَ أَطَعْنا. مجاهد گفت: این میثاق آن عهد است که ربّ العزة روز میثاق بر فرزند آدم گرفت، آن گه که ایشان را از صلب آدم بیرون گرفت، و همه بربوبیّت اللَّه اقرار دادند، و سمعا و طاعة گفتند. امروز در سرای حکم هر که بالغ شود و بر موجب آن اقرار عمل کند. و ایمان آرد مؤمن است و از اهل سعادت و نجات. و هر که بعد از بلوغ ایمان نیارد و عمل نکند، نقض آن عهد کرد، و در شمار مؤمنان نیست. اما اطفال مشرکان که بلوغ نرسیدند. و زمان عمل درنیافتند، از ابن عباس پرسیدند که حال ایشان چیست؟ گفت: ایشان بر میثاق اولاند، خدای داند که عمل ایشان چه بودی اگر روزگار زندگانی دریافتندی.
بیان کرد. با قرار دادن نمادهای ما یعنی
و روز دوشنبه عید فطر بود. امیر پیش بیک هفته مثال داده بود ساختن تعبیه- های این روز را. و تعبیهیی کرده بودند که اقرار دادند پیران کهن که بهیچ روزگار برین جمله یاد ندارند، و سوار بسیار بود نیز بدشت شابهار . و امیر بصفّه بزرگ بسرای نو بنشست بر تختی از چوب، که هنوز تخت زرّین ساخته نشده بود، و غلامانسرایی که عدد ایشان درین وقت چهار هزار و چیزی بود آمدن گرفتند و در آن سرای بزرگ چندین رده بایستادند. پس امیر بار داد و روزه بگشادند و غلامان سرایی بمیدان نو رفتن گرفتند و میایستادند که میدان و همه دشت شابهار لالهستان شده بود. پس امیر بنشست و بر آن خصرا آمد بر میدان و دشت شابهار و نماز عید بکرده آمد . و امیر بدان خانه بهاری که بر راست صفّه است بخوان بنشست، و فرزندان و وزیر و سپهسالار و امیران دیلمان و بزرگان حشم را برین خوان نشاندند و قوم دیگر را بر خوانهای دیگر. و شاعران شعر خواندند و پس از آن مطربان آمدند و پیاله روان شد، چنانکه از خوانها مستان بازگشتند. و امیر برنشست و بخانه زرّین آمد بر بام که مجلس شراب آنجا راست کرده بودند و بنشاط شراب خوردند.