قرابه. [ ق َرْ را ب َ / ب ِ ] ( اِ ) شیشه شراب. صراحی. ( آنندراج ). قسمی شیشه شکم فراخ بزرگتر از برنی.آوند شیشه بزرگی که در آن شراب و جز آن ریزند. ( ناظم الاطباء ) : بیامیزند و اندر این قرابه کنند، و سر قرابه استوار کنند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). راحت ز مزاج رخت بربست قرابه اعتدال بشکست.نظامی.خورشید ز بیم اهل آفاق قرابه می نهاد بر طاق.نظامی.صبح از سر شورشی که انگیخت قرابه شکست و می برون ریخت.نظامی.برگشته از قرابه امید جان من یک بار گشته باش فلک گو به کام من.ظهوری ( از آنندراج ).
معنی کلمه قرابه در فرهنگ معین
(قَ رَّ بِ ) [ ع . ] (اِ. ) شیشة شراب ، صراحی .
معنی کلمه قرابه در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - شیشه شراب صراحی ۲ - ظرف شیشه یی . یا قرابه زرین . آفتاب ۳ - قسمی صندوق . مانند شبیه
معنی کلمه قرابه در دانشنامه عمومی
قَرابه یک ظرف سخت با ظرفیت معمولی ۲۰ تا ۶۰ لیتر است. قرابه در درجه اول برای حمل مایعات ( اغلب آب یا مواد شیمیایی ) استفاده می شود. قرابه ها داخل منزل برای تخمیر نوشابه، آبجو یا شراب نیز استفاده می شوند. واژه قرابه شکل فارسی امروزی از کَراوه فارسی میانه است. عربی نیز کراوه فارسی میانه را به شکل قَرّابه وام گرفته است. قرابه یک ظرف شیشه ای یا پلاستیکی مورد استفاده در تخمیر نوشابه، شراب، سیب طبیعی و آبجو است. معمولاً به آن یک درپوش لاستیکی و یک قفل برای جلوگیری از ورود باکتری و اکسیژن در طول فرایند تخمیر نصب شده است. در طی فرایند تخمیر، از یک قرابه اولیه استفاده می شود. هنگامی که تخمیر اولیه کامل شود، آبجو به قرابه ثانویه منتقل می شود. قرابه پلی پروپیلن نیز معمولاً در آزمایشگاه جهت انتقال آب تصفیه شده به کار می رود. این قرابه دارای یک شیر آب در قسمت پایین برای توزیع است. قرابه در حجم های مختلف اعم از ۳٫۸ تا ۲۴٫۷ لیتر وجود دارد. در آزمایشگاه های مدرن، قرابه معمولاً از پلاستیک ساخته شده است. قرابه در آزمایشگاه برای ذخیره مقادیر زیادی از مایعات مانند آب استفاده می شود. برای این کار، ممکن است یک شیر آب برای توزیع گنجانده شده باشد. قرابه ها برای جمع آوری و فروش زباله نیز استفاده می شوند.
معنی کلمه قرابه در ویکی واژه
شیشة شراب، صراحی.
جملاتی از کاربرد کلمه قرابه
چه سماعهاست در جان چه قرابههای ریزان که به گوش میرسد زان دف و بربط و اغانی
پس ز بهر یکی قرابه می که مرا بر تو رسم سال بود
بدان قرابهٔ آویخته همی مانم که در گلو ببرد موش، ریسمانش را
قرابه دل ز اشکستن شدی ایمن اگر از لطف شراب وصل آن شه را دمی در وی درنگستی
چنین گفتا که خلق این خرابه همه هستند کالوی قرابه
برجست و پیش خم شد و بر سرکشید می از کف قرابه از گلوی خویش جام کرد
قرابهٔ نام و شیشهٔ ننگ افتاد و شکست بر سر سنگ
ز عشق تو دلها پر از خون شد آری ز یک خم لبالب شود صد قرابه
درین قرابههای سبز زرکار نظامی را سیه شد در شهسوار
بسوز ای دل در این عین خرابه بکن مستی و بشکن این قرابه