قدم بریدن. [ ق َ دَ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) قدم بریده شدن ؛ ترک آمد و شد کردن. ( آنندراج ) : بریده شد قدمش ساعتی از آن در و بام به آفتاب گرفتن خوشم برای همین.محمد قدسی ( از آنندراج ).
معنی کلمه قدم بریدن در فرهنگ معین
( ~ . بُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) ترک آمد و شد کردن .