قدر آی

عمری‌ست که با کلفت دل می‌روم از خویش خود را چه‌قدر آینه با زنگ برآرد

بیدل از آغاز گذر زحمت انجام مبر بررخ فرصت چقدر آینه بندد شرری

به قدر آینه حسن تو می نماید روی دریغ کآینه ما نهفته در زنگ است

می‌توان تصور کرد جریان ساخت این غذا یک فرایند مادرسالارانه است که مادربزرگ یا مادر رهبر آن است. کسانی که در ماه دسامبر به ونزوئلا می‌آیند اغلب تعجب می‌کنند که چرا این قدر آیاکا به آن‌ها تعارف می‌شود.[نیازمند منبع]

دو جهان جلوه ز آغوش تخیل جوشید چقدر آینه دارد اثر بنگ حدوث

با حسن تو آسان نتوان‌گشت مقابل حیرت چقدر آینه را پشت و پناه است

اگر بد گرچه نیکو می‌نماید به قدر آینه رو می نماید

ذره‌ای نیست‌که خورشیدنمایی نکند گرد راهت چه قدر آینه اندوخته است

از شب قدر آیتی تفسیر می‌کرد آفتاب قصه سودای گیسوی توام آمد به یاد

کسب آگاهی کدورت‌خانه تعمیر است و بس هر قدر آیینه شد دل زیر مشق زنگ شد

هفتاد جان به جامی از آن برنداشت کس آب از چه باب اینقدر آیا گران فتاد